گويد: (وَ
لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً- 62/ يس) يعنى گروهى و جمعيّتى زياد كه كثرت و زيادى
آنها به كوه تشبيه شده است كه- جُبُلا مثقّلا- نيز خوانده شده.
توزى[1]- مىگويد: جُبْلًا، جَبْلًا، جُبُلًّا و
جِبِلًّا- در معنى يكى است، امّا ديگران
جُبُلًّا را جمع- جِبِلَّة
مىدانند كه خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ اتَّقُوا الَّذِي
خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ- 184/ شعراء) يعنى
از خداوندى كه شما را بر سرشت و فطرتى كه آفرينشتان بر آن آفريده پروا كنيد و
همچنين شما را بر روشها و راههايى كه قدرت حركت داريد نيرومند ساخت كه در آيه (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ[2]-
84/ اسراء) بر آن فطرت و روش اشاره شده است.
جَبَلَ- يعنى كوه ستبر و استوار شد.
جبن
: خداى تعالى گويد: (وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ- 103/ صافات)- جَبِينَان، يعنى دو طرف پيشانى، جُبْن- يعنى ترس و ضعف قلب و دل از چيزى كه
براستى بايستى بر آن تسلّط داشت و نيرومند بود، رجل
جَبَان و امرأة جبان- در مذكّر و مؤنّث هر دو- جبان- بكار مىرود.
أَجْبَنْتُهُ- او را زبون و ترسو ديدم و
بر جبن و ضعفش حكم كردم.
جُبْن- يعنى پنير.
تَجَبَّنَ اللّبن- شير تبديل به پنير
شد.
[1] ابو محمّد، از بزرگان پيشوايان لغت عرب است كه بر- ريّاشى، و
مازنى- سر آمد است و بيشتر رواياتش در ادب و لغت از ابو عبيده است، و كتابهايش-
كتاب الخيل- الامثال- الاضداد- است در سنه 633 وفات يافت.
[2] بگو، هر كس بر سزاى خويش و در خور خويش كار مىكند، در مورد
عبارت عَلى
شاكِلَتِهِ- نظراتى اظهار
شده كه از آن جمله گفتهاند يعنى هر كس بر دينش يا سرشت و طبيعتش و بر مذهبش و
روشش، ما مىبينيم كافر طورى عمل مىكند كه از سپاسگزارى در برابر نعمتها روى
گردان است و در موقع سختى مأيوسانه عمل مىكند ولى مؤمن در برابر نعمتها سپاسگزار
و در سختى پايدار و مصيبتها را هم با بردبارى تحمّل مىكند و از اين جهت در آيه
بعد خداوند مىفرمايد(
فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلًا- 84/ اسراء) بديهى است نيكوترين روش عملى همان است كه خدا پرست و
مؤمن بآن عمل مىكند يعنى، در نعمتها سرمستانه نيست و در سختيها مأيوسانه عمل
نمىكند.