: جَبْهَة- يعنى پيشانى و موضع سجود، خداى تعالى
گويد: (فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ[1]- 35/ توبه).
جَبْهَة- ستارهاى است كه در آسمان كه به- أسد-
مشهور است- تصوّر اينست كه بر اندام فلك چون پيشانى است.
جَبْهَةُ القوم- بزرگ ملّت.
جبهة النّاس- يعنى جامعه، همانطور كه بزرگان ملّت را وجوه مردم
ناميدهاند، از پيامبر 6 روايت شده است كه:
(ليس فى الجَبْهَة
صدقة).
يعنى در خيل و ستوران زكوة نيست. (جبهه در معنى خيل و ستوران و اسم
جمع است و مفرد ندارد).
جبي
: جمع كردن، جَبَيْتُ الماء فى الحوض- آب را در حوض جمع كردم.
جَابِيَة- حوضى كه آب در آن جمع باشد- جمعش- جَوَابٍ- است خداى تعالى گويد (وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ- 13/ سباء) (كاسههايى چون آبگير بزرگ و حوض) از اين واژه- جَبَيْتُ الخراج جِبَايَةً ماليات قانونى را گرفتم،
بطور استعاره بكار رفته است، خداى تعالى گويد: (يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ-
57/ قصص).
(منظور كعبه است كه كثرت نعمت و بركت ثمرات هر چيزى در آن فراهم
مىشود).
اجْتِبَاء- جمع كردن با انتخاب و
برگزيدن، خداى تعالى گويد:
(فَاجْتَباهُ رَبُّهُ- 50/ قلم) و (وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ
بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها-
203/ اعراف) (وقتى كه آيتى و پيامى كه طلب مىكنند و مىخواهند به ايشان نمىرسد
با كنايه مىگويند تو آيات را بر نمىگيرى و نمىآورى) مىگويند- همان مگر آنها را
جمع و فراهم نكردهاى؟! كنايه از اينكه اين آيات را تو خود ساختهاى و از خدا
نيست.
[1] يعنى روز كه پيشانى و پهلوهايشان داغ مىشود، اين آيه ادامه
آيهاى است در باره زر اندوزان و كسانيكه طلا و نقره با ثروت و سرمايه عمومى را
ذخيره و انبار مىكنند و در راه خدا كه همان سود جامعه اسلامى است بمصرف
نمىرسانند كه مىفرمايد(
فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ
فَتُكْوى بِها ... هذا
ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ- 34 و
35/ توبه) يعنى با همان فلزّاتى كه بت آنها بود داغ مىشوند.