responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 382

جُثْمَان‌- تن و بدن انسانى كه نشسته است.

رجل‌ جُثَمَة و جَثَّامَة- كنايه از خواب و كسالت است.

جثو

: جَثَا به زانويش نشست.

جَثَا على ركبتيه‌ جُثُوّاً و جُثِيّاً- كه اسم فاعلش‌ جَاثٍ‌- است مثل- عتا يعتو، عتوا و عتيّا- جمع جاث- جُثِىّ‌ است مثل باك و بكىّ خدا عزّ و جلّ گويد:

(وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا- 72/ مريم) (كافران را به روى در افتاده بر زانوشان واگذاريم).

اگر- جِثِيًّا- در آيه فوق جمع- جثىّ- باشد صحيح است مثل بكّى و نيز اگر مصدرى باشد كه ستمگران با حالت خفت در آن توصيف شده باشند نيز، صحيح است، و آيه (وَ تَرى‌ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً- 28/ جاثيه) كه جاثيه در حكم جمع است يعنى هر امّتى (بزانو در آمده) و آنگونه هستند مثل:

جماعة قائمة و قاعدة- يعنى گروهى ايستاده يا نشسته.

جحد

: الجُحُود نفى كردن هر چيزى كه در دل و خاطر انسان ثابت و درست است و انسان آنرا پذيرفته است و همينطور- جَحْد- يعنى اثبات‌كردن هر چيزى كه دل و خاطر آن را نفى مى‌كند و انسان آن را پذيرفته فعل آن‌ جَحَدَ جحودا و جحدا، است خداى عزّ و جلّ گويد:

(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ‌- 14/ نمل) (انكار آيات الهى كردند در حالى كه جانهاشان به آن يقين داشت، فعل استيقان در آيه از ايمان بليغ‌تر و رساتر است) و در آيه (بِآياتِنا يَجْحَدُونَ‌- 51/ اعراف) فعل مضارع يجحد- ويژه همين فعل و در همان معنى است گفته مى‌شود- رجل‌ جَحْدٌ- يعنى مردى خسيس و كم خير است و خود را فقير جلوه مى‌دهد و اظهار فقر و بى‌چيزى مى‌كند.

أرض‌ جَحْدَة- زمين كم گياه.

جَحْداً له و نكدا- سختى و مسكنت بر او باد.

أَجْحَدَ: به مشقّت و فقر افتاد.

جحم‌

: الجَحْمَة شدّت فروزش و لهيب آتش و- جَحِيم‌- يعنى دوزخ از همين‌

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 382
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست