جَدَرْتُ الجدار- ديوار را بالا بردم
كه به اعتبار همين بالارفتن، جدار گفته شده،
جَدَرَ الشّجر- درخت برگ و شكوفه بر آورد گويى كه بوته نخود است.
- گياه بالا رونده در زمينهاى ريگزار را كه از زمين بلند مىشود- جِدْر- ناميدهاند و مفردش- جِدْرَة- است.
أَجْدَرَتِ الأرض- آن زمين، گياه.
كويرى و ريگستانى برآورد.
جَدَرَ الصّبىّ و
جُدِرَ- كودك آبله در آورد كه دانههاى آبله بر بدن تشبيهى است به
شكوفههاى ريز درختان و گلها، و گفتهاند:
جِدَرِيّ و
جِدْرَة- غدّههاى غير چركين زير پوست است كه جمعش
أَجْدَار است.
شاة جَدْرَاء- گوسفند آبله زده.
جَيْدَر- به معنى كوچك و حقير كه از لفظ- جدار-
يعنى ديوار مشتّق شده و حرف (ى) براى نيشخند و تحقير به آن اضافه شده، چنانكه در
اصول مشتقّات بيان كرديم. جَدِير: بانتهاء رسيده، مثل رسيدن چيزى به ديوار.
جدير- يعنى پايانيافته و شايسته و سزاوار و نيز هر كارى كه به انجام
خود رسيده باشد، جَدَرَ بكذا فهو
جَدِير- يعنى به شايستگى پايان رفت.
در حالت تعجّب و شگفتى مىگويند- ما
أَجْدَرَهُ و- أَجْدِرْ به- چقدر شايسته و نيكوست.
(بر وزن ما افعل و افعل به- كه در ساختن فعل تعجّب بكار مىرود).
جدل
: الجِدَال يعنى گفتگوى با نزاع و
ستيزه و چيرگى بر يكديگر كه اصلش از، جَدَلْتُ الحبل- يعنى ريسمان و طناب را محكم تاباندم است. جَدِيل- يعنى طناب موئين تأبيده شده كه از همين
واژه است.
[1] اين حديث در مآخذ ديگر چنين است( اشق ارضك حتّى تبلغ الماء
الجدار) يعنى زمين را تا بلنديش و انتهايش آبيارى كن.