واژه- جِدَال-
كه از لفظ جدل- مشتقّ شده گويى كه دو نفر بر هم پيچيدهاند و هر يكى ديگرى را با
سخن و رأى خود مىپيچاند، و نيز گفتهاند كه اصل در جدال، زمين زدن و كشتى گرفتن
است كه يكى ديگرى را بر زمين سخت كه همان- جَدَالَة- است ساقط مىكند، خداى تعالى گويد:
(ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا- 58/ زخرف) و (كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ
شَيْءٍ جَدَلًا- 54/ كهف) و ( (وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي
اللَّهِ- 13/ رعد) و (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ
يُجادِلُ فِي اللَّهِ- 3/ حجّ) و ( (لا جِدالَ فِي الْحَجِ-
197/ بقره) و (يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا- 32/ هود)[1] ..
جذذ
: الجَذّ، شكستن چيزى و ريز ريز كردن آن است، به
ريزهها و خردهاى طلاى شكسته هم جُذَاذ- گويند، خداى تعالى گويد:
(فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً- 58/ انبياء) و (عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ- 108/ هود) يعنى بخششى پيوسته و قطع نشده ما عليه جُذَّة- يعنى لباس كهنه، و پارهاى هم بر تن
ندارد.
[1] از مجموع آياتيكه راغب ; از قرآن استشهاد نموده است
بر مىآيد كه بر دو نكته تكيه كرده يكى لفظ جدل و جدال و ديگرى در- مجادله- كه باب
مفاعله همان جدل است، مجادله استدلال و بحث و گفتگو يا حجّت، و دليل آوردن در
برابر دليل و حجّت ديگرى است كه قرآن روش نيكويى مجادله را به پيامبر اكرم6 كه
قطعا خطاب به عموم مسلمين است امر فرموده كه( وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ- 125/ نحل) و كسانى را كه بدون استدلال و حجّت و نور و هدايت گفتگو
مىكنند ملامت كرده كه( وَ
مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا
كِتابٍ مُنِيرٍ- 8/
حجّ) امّا جدل- كه يكى از فنون منطق است اسمى غير از جدال يعنى كشمكش است، بديهى
است كه چنين روشى نمىتواند مورد تصويب دين باشد.