responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 391

رجل جراف- مرد بسيار نكاح و همسر گير و مرد أكول و پرخور كه همه خوراكيهاى سفره را مى‌خورد.

جرم‌

: اصل جرم، كندن و چيدن ميوه از درخت است.

رجل جارم و قوم جرام- مرد دروگر و مردم درونده و ميوه چين يا كسب كنندگان.

ثمر جريم و جرامة- خرماى بد و پست.

مجروم- بزرگ هيكل و ستبر اندام، گويى كه ساختمانى است جداگانه و دور افتاده.

أجرم- وقت چيدنش رسيد و ميوه‌اش چيده شد مثل:

أثمر و أتمر و ألبن- يعنى ميوه‌دار، و خرما دار، و شير دار شد.

واژه- جرم- بطور استعاره براى ارتكاب زشتى و انجام و كسب گناه بكار مى‌رود و نيز در بيشتر سخنانشان بآدم زيرك و باهوشى كه كارش پسنديده و نيكو است اطلاق شده است كه مصدرش- جرم- است، شاعر در وصف عقابى گويد:

«جريمة نامض فى رأس نيق‌[1].

كه بخاطر شكار پرندگان ديگر و بدست آوردن آنها براى تغذيه بچّه‌هايش- جرم- ناميده شده يعنى گناهكار، به تصوّر و بخاطر اينكه در عمل شكار و كشتار پرندگان براى جوجگانش مرتكب گناهانى مى‌شود چنانكه گفته‌اند هيچ صاحب فرزندى و لو اينكه حيوانى وحشى باشد نيست مگر اينكه بخاطر فرزندان و بچّه‌هاشان به گناه آلوده مى‌شوند.

در معنى- إجرام- خداى عزّ و جلّ گويد: (إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ‌


[1] اين مصراع از شعرى است منسوب به ابو فراس هذلى كه چنين است.

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست