اسلامى زندگى مىكنند- اقليّتهاى مذهبى)
گرفته مىشود و اين واژه از- اجتزاء- يعنى راضى بودن، گرفته شده، چون آنها در
برابر مصون بودن مال و جان و خونشان با رضايت، آن ماليات را مىپردازند خداى تعالى
گويد: حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ- 29/ توبه).
جَازِيكَ فلان- يعنى او ترا كافى
است.
جَزَيْتُهُ بكذا- و جَازَيْتُهُ- كه در قرآن- جازى و
مجازاة- نيامده است فقط- جزى- در قرآن هست زيرا-
جَازَى، يُجَازِي،
مُجَازَاة همان مكافات و برابرى است.
مجازاة- يعنى مقابله يك نفر در برابر نفر ديگر.
مكافأة- در معنى مقابله كردن و برابر نمودن نعمتى در برابر همان نعمت
كه مساوى آن باشد است، امّا نعمت و بخشش خداى تعالى كه در معانى بالا ذكر شد، نه
مقابله است و نه مكافات و مجازاة، و لذا واژه مكافاة در باره خداى عزّ و جلّ بكار
نمىرود و اين امر بخوبى روشن است.
جسس
: خداى تعالى فرمايد: وَ لا تَجَسَّسُوا[1]- 12/ حجرات).
[1] اين حكم است اخلاقى كه در سورهاى بنام حجرات يعنى همانجايى
كه انسانها به زندگى خصوصى و نه اجتماعى مشغولند آمده است و قبل از آن مىفرمايد:(
اى مؤمنين يكديگر را مسخره نكنيد چه زنان و چه مردان و با كلمات و القاب زشت
يكديگر را خطاب و سرزنش نكنيد زيرا حيف است بعد از ايمان بفسق و تبهكارى بگرائيد
از ظنّ و گمان باطل بپرهيزيد و يكديگر را غيبت و بد گويى نكنيد پرهيز كار باشيد و
از اختلاف نژاد و طبقات دورى كنيد. تمام احكام بالا اخلاقى است و ربطى بنظارت
عمومى كه يكى از اركان ضمانت اجرائى احكام حكومت اسلامى است ندارد زيرا در حكومة
اسلامى همه بايستى بر يكديگر و امور اجتماعى و سياسى كشور كه سرنوشت همگان به آنها
بستگى دارد نظارت داشته باشند تا خطراتى حيات فرد و جامعه را تهديد نكند زيرا در
آيات متعدّد گفته است
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ
تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ- 110/
آل عمران) اصولا يكى از مزاياى جهانشمول و پايدار اسلام همين نظارت همگانى بر
يكديگر است، امر به معروف و نهى از منكر جزء اصول دين و احكام علمى اسلام است و
سرّ مصونيّت دادن جامعه اسلامى از خطراتى كه ناشى از اعمال خود سرانه و مخاطره
انگيز فرد يا گروهها و جماعت است همين اصل است كه بايد رعايت شود پيامبر6 هم
بشدّت سفارش كرده. كه هر كس در هر كجا زندگى مىكند بايستى بهمسايگان خود تا چهل
خانه توجّه داشته باشد تا در خوبيها با آنها مشاركت و از زشتيها و خطرات آنها را
نجات دهد و نگذارد سرنوشت خودش و همسايگانش و جامعهاش با الفاظ فرهنگ استعمارى
يعنى( بمن چه و بتو چه كه شايع بوده است بسر نوشتى ندامتبار مبتلا شوند در حكومت
اسلامى همه بايد آينه يكديگر باشند و همگان مسؤليّت دارند چنانكه فرمود« كلّكم راع
و كلّكم مسئول عن رعيته» بنا بر اين نظارت عمومى فرد بر فرد و جامعه بر فرد و فرد
بر جامعه از اصول كلّى و مسلّم اسلامى است امّا در اخلاقيات و امور خصوصى زندگى
يكديگر هيچكس حقّ دخالت ندارد بلكه در مسائل سرنوشت ساز ضرورت دارد، كه همه به
يكديگر پيوسته و از يكديگر مراقبت نمايند تا سلامت جامعه دستخوش خطرات نگردد، و
بيگانگان يا اجنبى پرستان و استعمار دوستان نتوانند در كانون با سعادت جامعه
اسلامى رخنه كنند و خطراتى داشته باشند.