responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 398

معنى اصلى‌ جَسّ‌- لمس كردن و گرفتن نبض و شناختن تپش آن براى حكم كردن در مورد سلامتى و بيمارى است، كه اين معنى ريشه‌اى اخصّ از حسّ- است زيرا حسّ- شناسايى از راه ادراك حسّى است ولى جسّ شناختن حال غير از راه حسى- است از واژه- جس- لفظ جاسوس‌ مشتقّ شده است.

جسد

: جَسَد مثل جسم است ولى اخصّ از آن.

خليل بن احمد ; مى‌گويد: واژه جسد در باره موجودات زمين و امثال آنها غير از انسان گفته نمى‌شود. جسد داراى رنگ است و باشيايى كه رنگى ندارند مانند- آب- هوا- جسم گفته مى‌شود، خداى عزّ و جلّ گويد: وَ ما جَعَلْناهُمْ‌ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ‌- 8/ نساء) اين آيه قرآن، شاهدى است بر نظر خليل در باره جسم و جسد.

و گفت: عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ- 88/ طه) و وَ أَلْقَيْنا عَلى‌ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ‌- 34/ ص) زعفران را باعتبار رنگش- جِسَاد- گويند.

ثوب‌ مُجَسَّد- لباسى است كه با زعفران رنگ شده، مجسد- هم لباسى است كهنه و تر و رنگى و چسبيده به تن كه بدن را خيس مى‌كند. خون خشك شده را هم- جِسْد و جَاسِد مى‌گويند.

جسم‌

: جِسْم‌ چيزى است كه داراى درازا و پهنا و ژرفا باشد (طول و عرض و عمق) اجزاء هر جسمى از جسميّت خارج نمى‌شود هر چند كه تكّه تكّه و جزء جزء شود باز آن جزء ابعاد دارد.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست