responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 401

جُعْل‌، جَعَالَة و جَعِيلَة- مزدى است كه در برابر كار كسى قرار مى‌گزارند كه معنى آن اعمّ از اجرت و مزد و ثواب است و- جعل- سرگينى خشك و سوسك سياه است.

جفن‌

: جَفْنَة يعنى كاسه سفالين كه ويژه طعام است و جمعش- جِفَان‌- خداى عزّ و جلّ گويد: وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ‌- 13/ سباء) كاسه‌هايى بزرگ چون حوضچه‌ها و آبگيرها، و در حديث‌

و ائت الجفنة الغرّاء.

) يعنى طعام زيادى بياور و بده.

جَفْنَة- چاه كوچك و كم عمق كه آنرا به شباهت كاسه و قدح- جفنه- مى‌گويند.

الجَفْن‌- غلاف شمشير و كاسه چشم كه جمعش- أَجْفَان‌ است. جَفْن‌- درخت انگور يا تاك و به تصوّر اينكه پر از انگور است آنرا- جفن ناميده‌اند.

جفأ

: جُفَاء يعنى پوشال و خاشاك، خداى تعالى گويد: فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً- 17/ رعد) كف روى آب كه چون خاشاك به كرانه رود (وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ‌- و آنچه را كه براى مردم سودمند است، به استوارى و ثابت در زمين مى‌ماند).

جُفَاء- خاشاك روى آب رود و نهر و كف سطح محتواى ديگ كه در كناره‌هاى آن جمع مى‌شود.

أَجْفَأَتِ‌ القدر زبدها- يعنى ديگ كف بر سر آورد.

أَجْفَأَتِ‌ الأرض- زمين از بى‌خبرى چون خاشاك شد.

گفته شده كه اصل واژه جفا، با (واو) است نه (همزه) و لذا مى‌گويند: جفت القدر و أجفت- در اين صورت فعلش- جفوته، أجفوه و جفوه و جفوة و جفاء- است و از اصل لغت عبارت، جفا السّرج عن ظهر الدّابّة- يعنى زين و برگ را از روى حيوان برداشت، اصطلاح شده است.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 401
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست