responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 408

أَجْلَوْا عن قتيل‌ إِجْلَاءً از او دور شدند و ندانستند كه چه كسى او را كشته است.

جمم‌

: جَمّ‌ (زياد و انبوه) خداى تعالى گويد: وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا- 20/ فجر) يعنى مال و ثروت را زياد و بشدّت دوست داريد.

جُمَّة الماء- يعنى فراوانى آب و آبگير بزرگى كه سيلابها در آن جمع مى‌شود اصل كلمه- جمّ- از جِمَام‌- يعنى سكون و اقامت براى استراحت و دور كردن بار سختى‌هاست.

جُمَام‌ المكّوك دقيقا- پر شدن پيمانه از آرد بطوريكه سر ريز شود، باعتبار معنى زيادى و كثرت به گروه و جماعتى از مردم كه چيزى را مطالبه مى‌كنند و يا در زحمت هستند- جُمَّة- گويند. و نيز، جُمَّة- موهاى جلو پيشانى و بنا گوش.

جَمَّة البئر- گودى ته چاه آب كه گويى مدّتها آب در آنجا جمع شده.

جمّه يعنى اسب تيز تك كه در جايى بسته باشند به شباهت آب راكد و زياد كه در يكجا مانده و جمع شده، الجَمَّاء الغفير- جماعات و گروههاى مردم.

شاة جَمَّاء- گوسپند بى‌شاخ، به اين اعتبار كه بجاى شاخ پيشانيش پر پشم است.

جمح‌

: جَمَحَ‌ گردنكشى كرد، خداى تعالى گويد: وَ هُمْ‌ يَجْمَحُونَ‌- 57/ توبه) يعنى شتابان مى‌دوند، اصلش در باره اسب است در وقتى كه با ديدن و حركت و جست و خيزش بر راكبش چيره مى‌شود و عنان را از او بر مى‌گيرد اين حالت اسب يعنى ناميدن آن با واژه- جمح و جموح- از معانى- نشاط و مرح- يعنى (اسبان با نشاط و شاد) و رساتر است.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 408
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست