دوّم- گفتهاند بلكه جنّها بعضى از نامرئيان و روحانيان هستند زيرا
چنان موجوداتى روحى سه گونهاند:
1- گروه اخيار كه همان فرشتگانند.
2- گروه اشرار يا شياطين.
3- گروه اوساط كه از دو دسته اخيار و اشرار در ميانشان وجود دارد و
اين دستههاى پريان هستند كه آيه قرآن بر اين معنى دلالت دارد كه (قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ ... وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ- 1- 14/ جنّ) (كه اشاره به دو دسته بد و خوب پريان است.
الجِنَّة- يعنى جماعت و گروه پريان، خداى تعالى
گويد:
(مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ-
6/ النّاس) و (وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً- 1158/ صافّات)- الجِنَّة- همان جُنُون و
ديوانگى است، خداى تعالى گويد: (ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ
جِنَّةٍ[2]- 46/ سباء) يعنى جنون، و جنون حائل و مانع ارتباط عقلانى ميان نفس و
عقل است.
جُنَ فلان- جن زده شد، كه فعلش بر وزن- فعل-
است مثل وزن و بناى بيماريها و دردها مانند- زكم، لقى، حمّ- يعنى (زكام شد، لقوه گرفت،
تبدار شد).
اصيب جنانه- به بيمارى قلبى دچار شد و گفتهاند وقتى كه رابطه ميان
[1] ابو صالح از بزرگان تابعين و شاگردان ابن عبّاس است و
بطوريكه بدر الدّين زر كشى در جلد اوّل البرهان فى علوم القرآن نقل مىكند دو تن
از علماى بزرگ علم و ادب يعنى ابو محمّد سليمان بن مهران معروف با عمش و ابو نصر
محمّد بن سائت معروف به كلبى از شاگردان ابو صالح بوده و از او حديث روايت
كردهاند و يكى از احاديث او در باره قرآن است كه ابو صالح مىگويد« انزل القرآن
على سبعة احرف صارفى عجز هوازن فيها خمسه»- برهان ج 1- 283 و 284 و 439.
[2] تمام آيه چنين است( قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ
مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ
إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ ...- 46/
سبا) بگو شما را بيك چيز اندرز مىدهم و آن اينست كه براى خدا دو دو يا تك تك قيام
كنيد و سپس با خود بينديشيد و به يكديگر باز گوئيد كه يار و مصاحب شما را بيمارى
روانى و نامرئى نيست او بر شما بيم دهندهاى بيش نيست، و خداوند در غالب آيات
مخالفين حقّ و راستى را نخست به قيام عليه هواهاى نفسانى و فساد مىخواند و سپس به
تفكر و انديشه دعوت مىكند و اين دو پايه اساس وصول به حقّ و صراط مستقيم با انديشه
صحيح و گزينش دين حقّ است يكى مبارزه با تباهى و هوسها و شيطنتها.
دوم- انديشه و تفكّر، تا تفكّر خالى از اغراض بوده و بخاطر
يافتن راه حقّ باشد.