سحابة مَجْنُوبَة-
باد جنوب بر ابر ورزيده، مشتقّ شده است.
جنح
: الجَنَاح، بال پرنده است، گفته
مىشود- جَنَحَ الطّائر- يعنى بالش شكست.
خداى تعالى گويد: (وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ- 38/ انعام).
جناحيه- پهلوها و كرانههاى هر چيز، يعنى دو بالش و مىگويند:
جَنَاحَا السّفينة- دو پهلويش.
جَنَاحَا الوادى- دو طرف دره كوه.
جَنَاحَا الإنسان- دو پهلو و دو طرف بدن.
خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ- 22/ طه) يعنى دستت را به
پهلو و بر خويش بگذار. وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ- يعنى دستت را، زير بال در پرندگان مثل دست در انسان و چهار پايان
است از اين روى به بالهاى پرنده هم- يداه گويند.
خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ
الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ- 24/ اسراء) كه بطور
استعاره بكار رفته است، يعنى: براى پدر و مادرت بال تواضع و رحمت بگستر و فرو
بگذار، زيرا واژه- ذلّ- دو وجه دارد:
اوّل- ذلّى كه انسان را كم ارزش مىكند و فرو مىآورد.
دوّم- ذلّى كه انسان را رفعت مىدهد و بالا مىبرد، و آيه (جَناحَ الذُّلِّ مِنَ