دوّم- يعنى اعتقاد و باور داشتن چيزى بر
خلاف آنچه كه هست.
سوّم- جهل و نادانى يعنى انجام كارى بر خلاف آنچه كه بايد انجام شود
خواه در باره آن اعتقاد درستى داشته باشد يا اعتقادى ناصحيح و فاسد مثل كسيكه عمدا
نماز را ترك مىكند، و بر اين معنى است آيه
قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ- 67/ بقره).
(آيا ما را به ريشخند ميگيرى پاسخ داد، پناه بخدا مىبرم كه از
نادانها باشم).
واژه- هُزُواً-
يعنى ريشخند و استهزاء كه آن را جهل گفته است.
فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً
بِجَهالَةٍ- 6/ حجرات) (بررسى و تحقيق كنيد تا به كارى جاهلانه دست نيازيده
باشيد).
جاهل- گاهى بصورت ذمّ و ناپسند و ملامت، بيان
مىشود كه بيشتر اينطور است و گاهى هم در معنى و روش ناپسند نيست، مثل آيه يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ- 273/ بقره).
يعنى كسيكه بحال ايشان شناخت و معرفت ندارد و آنها را نمىشناسد
بىنيازشان پندارد، چون عفيفند و اينگونه تعبير از جاهل مربوط بجهالت مذموم و
ناپسند نيست.
مجهل- كار گمراهى آور، و زمينى بىنشان و
بدون علامت براى راهنمايى و نيز مجهل- روشى و خصلتى است كه عقيدهاى بر خلاف آنچه
كه حقيقت است نشان مىدهد و بانسان تحميل مىكند.
استجهلت الرّيح الغصن- باد شاخه را طورى حركت داد كه گوئى از درخت
كنده شده و بر درخت نيست كه در اين عبارت استعارهاى بسيار نيكو و جالب است.
جهنم
: جَهَنَّم[1] اسمى است كه در باره آتش افروخته عذاب الهى گفته شده اصلش
[1] جوهرى مانند راغب مىنويسد: جهنّم از نامهاى آتش است كه
معرفه و مؤنّث نيست و گفته شده معرب از فارسى است. شيخ طريحى به نقل از مصباح
المنير، جهنّم را از همان معنى پنج حرفى جهنام مىداند و سپس مىگويد و هو فارسى و
معرب، جواليقى بنقل از ابن انبارى و او از قول اكثر نحوييّن. مىگويد: و هى
اعجمية- كه تنوين نمىگيرد و غير منصرف است و نيز گفته شد جهنّم عربى است، عجّاج
گفته است كه جهنّم بمعنى چاه عميق و جهنام است، و همين معنى را ابن منظور نقل
مىكند، ازهرى در تهذيب اللغه پس از ذكر اعجمى بودن آن مىنويسد« و قال آخرون
جهنّم عربى» و سپس ابن منظور از ابن خالويه نقل مىكند- بئر جهنام- يعنى چاه عميق
و ناميدن جهنّم است زيرا جهنام در زبان عرب يعنى- بعيدة القعر- و اگر از عبرانى هم
باشد زبان عبرانى خواهر زبان عربى است و زبان عربى از نظر زمانى مقدّم بر آن است
اعشى از شعراى جاهلى، جهنام را در معنى چاه عميق بكار برده است.
و ابن برّى شعر اعشى را دليل بر اعجمى بودن آن مىداند ابو
على فارسى هم از قول يونس مىنويسد: انّ جهنم اسم عجمىّ.( صح- لس/ ج 12 ص 112-
مختار الصّحاح/ محمّد بن ابو بكر رازى- مجمع البحرين/ ج 6 المعرب/ جواليقى ص 107-
تهذيب اللّغه).