responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 430

فَإِنِّي قَرِيبٌ‌ أُجِيبُ‌ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ‌- 186/ بقره) و فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي‌- 186/ بقره) و الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ‌- 172/ آل عمران).

(اين آيه شكوه و عظمت معنوى مجروحين و معلولين با ايمان را بيان مى‌كند كه اينان با اينكه مجروح و معلول هستند به پروردگار و پيامبر 6 لبّيك مى‌گويند و دست از ايثار و ايمان خويش نه تنها برنمى‌دارند كه استوارتر مى‌شوند).

جود

: خداى تعالى گويد: وَ اسْتَوَتْ عَلَى‌ الْجُودِيِ‌- 44/ هود) گفته شده جودى نام كوهى ميان موصل و جزيره است، يعنى (ميان دجله و فرات) كه در اصل منسوب است به‌ جُود يعنى بخشش مال و علمى كه در تصرّف كسى است و آنرا مالك شده است، رجل جواد- مرد بخشنده.

فرس‌ جَوَاد- اسبى كه با تمام نيرو و وجودش خويش مى‌دويد گوئى كه توان خود را بصاحبش مى‌بخشد جمعش- جِيَاد است- يعنى اسبان باوفا و خادم، خداى تعالى گويد:

بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ- 31/ ص) (تمام آيه چنين است، إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ- 31/ ص آنگاه كه بعد از نيمروز آن اسبان تيزتك و تيز رو را بر او عرضه كردند).

باران زياد را جَوْد گويند و در باره اسب- جُودَة- و در مورد مال- جود- بكار مى‌رود. جَادَ الشّي‌ء جَوْدَةً فهو جَيِّد- يعنى: آن چيز متعالى و نيكو شد.

جيّد- در معنى شكوهمند و عالى همان است كه خداى تعالى از معنى و مفهوم آن خبر مى‌دهد كه: أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ، خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌)[1]- 50/ طه).

جأر

: جَأَرَ زارى كرد، خداى تعالى گويد: فَإِلَيْهِ‌ تَجْئَرُونَ‌- 53/ نحل) (هر گاه گزندى‌


[1] اشاره بآيه‌اى است كه حضرت موسى در برابر سؤال فرعون كه مى‌گويد: فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌- 49/ طه) اى موسى پروردگار تو كيست كه مرا بايمان نسبت باو مى‌خوانى پاسخ مى‌دهد كه‌ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌- 50/ طه) خداى ما كسى است كه آفرينش هر چيزى را چنانكه بايسته و شايسته آن است تماما باو داده است چنانكه- دست را، گيرائى پاى را- روائى- زبان را، گويايى- چشم را بينائى- گوش را شنوائى دل و جان را- دانايى- و بالاخره انسان را حسّ دانش دوستى و كنجكاوى عطا فرموده. خداى ما كسى است كه براى انسان همسرى از نفس و جان او آفريده كه همانند وى و همجنس وى و همصداى وى است هر چيزى را در راهى كه نهاد حيوانات و سرشت آدميان است قرار داد تا بداند از دشمن چگونه پرهيزد و بدوستش چگونه پردازد و معاش و غذا از كجا جويد. به گفته صاحب مجمع البحرين تعبير اين آيه همان است كه در جاى ديگر گفت‌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً- 2/ فرقان) اوست كه همه چيز را آفريد و براى رشد و كمال او همه گونه نيازهاى مادّى و معنوى آنها را در دست‌رس و در راهشان قرار داد، چنانكه در جاى ديگر فرمود هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً- 29/ بقره) يعنى او را براه توحيديش رهنمون شد چون فرعون در برابر اين حقايق انكار ناپذير جهان هستى مبهوت مى‌شود مى‌پرسد تكليف گذشتگان چيست؟ و احوال پشينيان چگونه است؟

موسى( ع) مى‌گويد: علم و آگاهى آنرا خدا داند زيرا او هيچ چيز را فرو نگزارد و فراموش نكند اعمال گذشتگان در صحيفه كاركردشان ثبت است و به پاداش خويش مى‌رسند، يعنى:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 430
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست