بشما مىرسد بسوى خدا زارى مىكنيد، ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ)
و إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ- 64/
مؤمنون) و لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ- 65/ مؤمنون).
جَأَرَ وقتى بكار مىرود كه زارى و تضرّع زياد
شود و تشبيهى است به صداى حيوانات ديگر در ناراحتى و درد و الم، مانند آهوان و
همانند آنها.
جور
: الجَار كسى است كه نزديك تو خانه و مسكن دارد و
زندگى مىكند.
واژه جار- از اسمهائى است كه معانى نزديك بهم دارد زيرا كسى همسايه
ديگرى نمىشود مگر اينكه آن همسايه براى او مانند برادر و دوست باشد و چون حقّ
همسايگى عقلا و شرعا بسيار بزرگ و سنگين مىشود.
بهر كسى كه حقّش بر ديگران بزرگ است و حقّى پيدا مىكند يا حقّ
همسايگى غير خويشاوند را نيز بزرگ مىشمارد در آنصورت- جار- اطلاق مىشود، خداى
تعالى گويد:
وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ- 36/ نساء) (همسايه خويشاوند و غير خويشاوند).
اسْتَجَرْتُهُ فَأَجَارَنِي-
از او مزد يا زينهار و پناه خواستم پناهم داد. و بر اين معنى آيات وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ- 48/ انفال) (من پناهتان هستم) و وَ هُوَ يُجِيرُ
وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ-