اسْتَجَزْتُ فلانا
فَأَجَازَنِي- از او نوشيدنى خواستم مرا سيراب كرد و اين معنى بصورت استعاره است
زيرا حقيقتش اين است كه آب را از تو ردّ نكرده و نگذرانده است.
جوس
: جَاسَ در ميانشان رفت و آمد و تردّد كرد و
چيزى مطالبه كرد خداى تعالى گويد:
فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ- 5/ اسراء) يعنى براى سركوبيشان بميان آنها رفت و آمد كرد كه از
معنيش با- جاسوا و داسوا- يعنى براى غارت اموال رفتند و لگد كوبشان كردند، يكى
است.
الجَوْس[1]- يعنى مطالبه كردن و كاملا كوشش كردن و جدّيت كردن.
[1] معنائيكه راغب ; براى واژه- چاس- نموده است و آن را
از ريشه- جوس- مىداند نه از- جس- كه بمعناى كنجكاوى و لمس كردن است، روشش همانند
تفاسيرى كه براى بقيّه لغات نموده دقّت نظر و عمق اطّلاع او را نشان مىدهد يكى از
تفاسير، اين دو واژه را از يكى ريشه و يك معنى گرفته و آن كشف الاسرار خواجه عبد
اللّه انصارى است كه آيه
فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ- 5/
اسراء) را تا به جستجو در آيند در سراها، معنى كرده و حال اينكه صاحبان معاجم و
قاموسها بالاتّفاق پس از ذكر آيه فوق آن را- تردّد و ابينها للغارة- يعنى براى
غارت بآن جا رفت و آمد كردند معنى كردهاند، مثل ابن سيده- ازهرى- ابن منظور و
بخصوص ابن فارس در مقيائيس اللّغه، كه ابتدإ در يكجا ريشه جسّ- را لغتى جداگانه و
به معنى- تعرف الشّيئ بمسّ لطيف- يعنى شناختن چيزى بنرمى و لطف مىداند، و سپس
مىگويد: جاسوس- فاعول من هذا-( ج 1 ص 414) سپس همانند راغب در ذيل واژه- جاس،
يجوس، جوسا- مىگويد: الجيم و الواو و السّين اصل واحد و هو تخلّل الشّيئ- بنابر
اين كسانيكه از اين دو ريشه و دو اصل بىاطّلاع بوده هر دو واژه را مثل صاحب
تفاسير كشف الاسرار بيك معنى ترجمه كرده شيخ طبرسى هم مىنويسد:
الجوس التّخلل فى الدّيار اى بطاهم و يدوسهم- جوس يعنى وارد
شدن جايى و آنجا را لگدكوب كردن و سپس مىنويسد: بنى اسرائيل دوبار يحيى بن زكريّا
كه در باره اوّل بدست لشگريان جالوت و سنجاريب و شاهپور ذو الاكتاف و دربار دوّم
بدست بخت النّصر مجازات شدند، و تمام آيه چنين است بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا
خِلالَ الدِّيارِ- 5/
اسراء) از بندگان بر شما برانگيختم كه قدرت داشتند و لگد كوبتان كردند،. ابو مسلم
اصفهانى تعبير- عبادا لنا- را يا مؤمنين و يا افرادى كه با پيامبر ديگرى بچنين امر
مأمور شدند مىداند.
طريحى نيز مىگويد: و قيل الجوس: الدّوس، جوس يعنى پامال كردن
و كوبيدن.
شيخ طوسى مىنويسد: فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ اى تردّدوا و تخلّلوا بين الدّور، قال حسّان: