responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 433

شاة جَوْزَاء- گوسپندى كه پشم پشتش سفيد رنگ است.

جُزْتُ‌ المكان- وارد آنجا شدم.

أَجَزْتُهُ‌- او را جارى كردم و پشت سر گذاشتم.

اسْتَجَزْتُ‌ فلانا فَأَجَازَنِي‌- از او نوشيدنى خواستم مرا سيراب كرد و اين معنى بصورت استعاره است زيرا حقيقتش اين است كه آب را از تو ردّ نكرده و نگذرانده است.

جوس‌

: جَاسَ‌ در ميانشان رفت و آمد و تردّد كرد و چيزى مطالبه كرد خداى تعالى گويد:

فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ- 5/ اسراء) يعنى براى سركوبيشان بميان آنها رفت و آمد كرد كه از معنيش با- جاسوا و داسوا- يعنى براى غارت اموال رفتند و لگد كوبشان كردند، يكى است.

الجَوْس‌[1]- يعنى مطالبه كردن و كاملا كوشش كردن و جدّيت كردن.


[1] معنائيكه راغب ; براى واژه- چاس- نموده است و آن را از ريشه- جوس- مى‌داند نه از- جس- كه بمعناى كنجكاوى و لمس كردن است، روشش همانند تفاسيرى كه براى بقيّه لغات نموده دقّت نظر و عمق اطّلاع او را نشان مى‌دهد يكى از تفاسير، اين دو واژه را از يكى ريشه و يك معنى گرفته و آن كشف الاسرار خواجه عبد اللّه انصارى است كه آيه‌ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ- 5/ اسراء) را تا به جستجو در آيند در سراها، معنى كرده و حال اينكه صاحبان معاجم و قاموس‌ها بالاتّفاق پس از ذكر آيه فوق آن را- تردّد و ابينها للغارة- يعنى براى غارت بآن جا رفت و آمد كردند معنى كرده‌اند، مثل ابن سيده- ازهرى- ابن منظور و بخصوص ابن فارس در مقيائيس اللّغه، كه ابتدإ در يكجا ريشه جسّ- را لغتى جداگانه و به معنى- تعرف الشّيئ بمسّ لطيف- يعنى شناختن چيزى بنرمى و لطف مى‌داند، و سپس مى‌گويد: جاسوس- فاعول من هذا-( ج 1 ص 414) سپس همانند راغب در ذيل واژه- جاس، يجوس، جوسا- مى‌گويد: الجيم و الواو و السّين اصل واحد و هو تخلّل الشّيئ- بنابر اين كسانيكه از اين دو ريشه و دو اصل بى‌اطّلاع بوده هر دو واژه را مثل صاحب تفاسير كشف الاسرار بيك معنى ترجمه كرده شيخ طبرسى هم مى‌نويسد:

الجوس التّخلل فى الدّيار اى بطاهم و يدوسهم- جوس يعنى وارد شدن جايى و آنجا را لگدكوب كردن و سپس مى‌نويسد: بنى اسرائيل دوبار يحيى بن زكريّا كه در باره اوّل بدست لشگريان جالوت و سنجاريب و شاهپور ذو الاكتاف و دربار دوّم بدست بخت النّصر مجازات شدند، و تمام آيه چنين است‌ بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ- 5/ اسراء) از بندگان بر شما برانگيختم كه قدرت داشتند و لگد كوبتان كردند،. ابو مسلم اصفهانى تعبير- عبادا لنا- را يا مؤمنين و يا افرادى كه با پيامبر ديگرى بچنين امر مأمور شدند مى‌داند.

طريحى نيز مى‌گويد: و قيل الجوس: الدّوس، جوس يعنى پامال كردن و كوبيدن.

شيخ طوسى مى‌نويسد: فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ اى تردّدوا و تخلّلوا بين الدّور، قال حسّان:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 433
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست