سوّم- حبط العمل- كارها و اعمال صالحهاى كه در كنارش زشتيها و سيّئاتى
نيز انجام شده و اين همان چيزى است كه در سبك شدن ميزان اعمال در اين آيه بآنها
اشاره شده است كه وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا
أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ-
9/ اعراف).
اصل حبط از- حبط- يعنى پرخورى حيوان از گياه خشك و باد كردن شكم او
است پيامبر 6 فرمود:
[1] يعنى هنگامه قيامت كسى و كسانى هستند كه بآنها گفته مىشود
در دنيا به چه كارى اشتغال داشتيد مىگويند بخواندن قرآن سپس باو گفته مىشود تو
براى اينكه قارى خطابت كنند مىخواندى چنان هم شد آنگاه بسوى آتش جهنّم فرمانش
دهند.
بايد توجّه داشت كه در اين حديث سخن از خواندن و قرائت است
آنهم براى اشتغال و گذراندن دنيا و نه تلاوت زيرا چنانكه در ذيل واژه- تلاوت- ياد
آورى شده است اگر خواندن قرآن با تدبّر در معنى و پيروى از احكام آن باشد- تلاوت-
است و گر نه قرائت با بىتوجّهى.
آيات
يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ- 11/ طلاق) و وَ
إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً- 2/ انفال) و
يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ- 121/
بقره) اشاره به همان معنى و مقصود قرآنى است.
پس تلاوت يعنى پيروى از قرآن و افزون شدن ايمان و حقّ تلاوت
را اداء كردن و غير از قرائتى است كه تنها با خواندن بآواز و آهنگ انجام مىشود و
مىبينيم كه خوانندههاى بسيار خوش صدائى در ديگر كشورها هستند كه تنها بلفظ و
آهنگ بسنده كردهاند و هيچگونه اثرى در ساختن و برخاستن و قيامى عليه استعمارگران
و ابرقدرتها نداشته و ندارند مگر اينكه تلاوت كنند و پيروى از عمل بقرآن، پس هر
چيزى كه حجاب و مانع حقيقت باشد بناچار بآتش مىانجامد چنانكه در حديث بآن اشاره
شده است.
و در حديثى متواتر و مشهور فرموده است: ربّ قارئ القرآن و
القرآن يلعنه، لذا در حديث فوق بشغل و اشتغال اشاره شده تا قرآن وسيله كسب و
اشتغال قرار نگيرد، بلكه خوانده شود، تلاوت شود، يعنى پىگيرى و پيروى.
[2] حديث فوق در مأخذ متعدّدى آمده است و عبارت( يقتل حبطا) يعنى
با بيمارى و خوردن حبط- شكم حيوانات آماس كرده و مىميرند. لغت نويسان حبط را-(
حندقوق، حلببه، شنبليذ و عرفج) دانستهاند سه گياه اخير كه بهاره است نوعى اسهال
سخت و مزمن ايجاد مىكند و امّا در باره گياه حندقوق- كه واژهاى آرامى است بنا
بنوشته خلف تبريزى- حندقوق- يا اندقوق- دو گونه است، صحرايى آن مثل يونجه، ستوران
را بسيار فربه مىكند و تلخ و بد بوست كه بفارسى سيست نامند امّا- داود انطاكى-
مىنويسد حندقوق- كه در يونان آن را- لوتوس- مىگويند گياهى است برگش زرد و پهن و
گلش زرد، نوع صحرائى آن بدبو و سمّ بسيار مهلكى است كه در درمان بيماريهاى يرقان و
استسقاء بكار مىرود- روغن بذر و دانهاش در درد مفاصل نيكوست( اين است مفهوم علمى
حديث. پيامبر6).