7- ابو عبيده معمر بن مثنى- در اخبار و
انساب عرب استاد بود پسرش با املاء هر شعرى سى دينار از مردم مىگرفت، ابو عبيده
نژاد پرست و در عربيت متعصّب بوده، بسيار بد زبان بود و كسى از زبانش در امان
نبود.
ابن نديم صد و پنجاه رساله[1]
و تأليف از او بر مىشمرد كه بغير از دو سه كتاب بيشتر باقى نمانده.
1- نقائض جرير و فرزدق.
2- مجاز القرآن- كه راغب اصفهانى در خلال كتاب مفردات كوتاه بينى او
را در بعضى واژهها و تفسيرها ذكر مىكند، او به دربار خلفاء وابسته بود، وفاتش
210 ه.
(وفيات الاعيان- طبقات الادباء- بغية الوعاة- تاريخ بغداد معارف ابن
قتيبه- معجم الادباء- دايرة المعارف الاسلاميّة).
8- اصمعى- ابو سعيد عبد الملك بن قريب، داراى حافظهاى بسيار قوى
بوده، كتابهايش را در 18 صندوق حمل مىكردند، ابن نديم 49 اثر از او نام مىبرد كه
بيشتر از ميان رفته.
كتابهايش (اصمعيات- اسماء وحوش- خلق الانسان- كتاب خيل- كتاب نخل و
انگور- كتاب الغريب) اصمعى هم مثل ابو عبيده از جيره خلفاء ارتزاق مىكرده وفاتش
216 ه.
(وفيات الاعيان- الفهرست- حياة الحيوان- بغية الوعاة- تاريخ بغداد-
طبقات القراء- دايرة المعارف).
9- ابو عمر اسحاق بن مرار شيبانى- در حديث مورد اعتماد بوده،
ديوانهاى اشعار عرب را جمع نموده و بيش از صد سال زيسته است.
[1] واژه- رساله- در گذشته به مفهوم جزوه امروزى است و در معانى-
نامه- فصلى كوچك از يك كتاب كه به آسانى بشود استنساخ نمود و حمل كرد بكار مىرفته
بنابراين رسالهها و كتابهائى كه ابن نديم مثلا در باره جابر بن حيّان پانصد رساله
و در باره سايرين نيز همينطور نوشته است امرى بسيار معقول بوده، مثلا راغب در همين
كتاب مفردات هر حرفى را بنام يك كتاب نام مىبرد مثل- كتاب الحاء- كتاب الجيم و
غيره و چون تهيّه كاغذ و خوشنويسى مثل امروز كه چاپ هست نبوده لذا رساله و جزوه
مىنوشتند تا اينكه بتدريج كاغذ فراوان و نوشتهها از روى چرم و استخوان به كاغذها
منتقل شد.