ممانعت از جنگ با آهستى و مسالمت قبل از جنگ و كشتار، حَجَازَيْكَ- يعنى ميانشان فاصله بينداز تا برخوردشان باز دارى.
حدد
: الحَدّ: واسطه ميان دو چيزى كه مانع از اختلاط، و آميختگى آنها به يكديگر مىشود.
حَدَّدْتُ كذا- برايش حدّى معيّن و مشخّص قرار دادم.
حَدّ الشّيء- وصف و تعريفى كه شامل تمام معنى يك چيز مىشود، و تميز دهنده و جدا كننده آن چيز با غير آن است.
حَدّ الزّنا و حدّ الخمر- تنبيه و تعزير زنا كار و ميخواره و شرابخواره.
علّت ناميدن- حدّ- براى مجازات از اين جهت است كه حدّ مانعى است براى اينكه نمىگذارد ديگرى راه او را برود و آن كارها را انجام دهد.
خداى تعالى مىگويد: (تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها- 229/ بقره) و (تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ- 1/ طلاق) و (الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ- 97/ توبه) يعنى احكام خدا و نيز گفتهاند، (حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ)، يعنى حقيقت معانى آنها.
(اعرابى كه با شدّت و لجاجت كفر و نفاق مىورزند بايستى هم احكام خدا و معانى آن را كه نازل كرده است نفهمند و ندانند).
حدود- در آيات فوق يعنى در احكام الهى و حقايق معانى آنها تمام- حدود- خدا بر چهار وجه است.
1- حدودى كه جايز نيست چيزى بر آنها افزوده و نه از آنها كم شود مثل تعداد ركعات در نمازهاى واجب.