فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ-
60/ نمل). مفردش حديقة است يعنى قسمتى از زمين پر آب كه بخاطر شباهت آب داشتن و آب
برآمدن از آن به حدقة چشم تشبيه شده است، جمع-
حَدَقَة- حِدَاق
و أَحْدَاق است.
حَدَّقَ تَحْدِيقاً- يعنى سختى و تندى نظر.
و حَدَقُوا به و
أَحْدَقُوا- يعنى آن را احاطه كردند كه اين وصف نيز تشبيهى از دايره شكل بودن
حديقة و حدقة است.
حذر
: الحَذَر يعنى دورى كردن و احتراز از چيز ترسناك
و هراس آور، مىگويند:
حَذِرَ حَذَراً و
حَذِرْتُهُ- (ترسيد و از او ترسيدم).
(بعضى از همسران و اولادانتان دشمنانتاناند، از آنها بر حذر باشيد).
حَذَارِ- يعنى بر حذر باش مثل- مناع- يعنى مانع
شود.
حرر
: الحَرَارَة- (ضدّ برودت) گرماست، كه بر
دو گونه است:
1- حرارتى كه در بدن انسان عارض مىشود و بوجود مىآيد، مثل حرارت
شخص تب دار.
مىگويند: حَرَّ
يومنا- روزمان گرم شد.
حَرَّ الرّيح
يَحَرُّ حَرّاً و حَرَارَةً- (باد گرمى است و باد
حرارتزا است از باب ضرب و سمع) كه در صورت ايجاد حرارت از باد در جسمى آن جسم را، محرور گويند و همينطور
حَرَّ الرّجل- يعنى آن مردم گرم و خشمگين شد.