حرق الشّيء- آن را با سوهان ريز ريز كرد، و
از استعاره اين معنى عبارت زير است كه:
حَرْقُ الناب- يعنى بهم سائيدن دندانهاى پيشين
دهان از خشم كه صدايش شنيده شود.
حَرِقَ الشّعر- مويش را كه بلند شده بود بريده
و كوتاه كرد إِحْرَاق- آتش افروختن با شعله و آتش
زدن چيزى، و از اين معنى اصطلاح زير استعاره شده است كه:
أَحْرَقَنِي بلومه- يعنى بسيار زياد مرا با سرزنشش اذيّت كرد.
حَرَكَة- نقطه مقابل و ضدّ سكون و آرامش است كه
بيشتر در باره اجسام بكار مىرود و در حقيقت حركت يعنى جابجائى اجسام و بسا كه
عبارت تحرّك كذا در باره تغيير حالت چه از نظر زياد شدن يا كم شدن اجزاء چيزى بكار
رود.
حرم
: حَرَام يعنى ممنوع بودن از چيزى كه يا 1-
بتكليف و قدرت الهى است، يا 2- براى منع قهرى و جبرى كه از نتيجه چيزى حاصل
مىشود. و يا 3- از جهت منع عقلى يا شرعى و يا 4- از ناحيه كسى است كه فرمانش
پذيرفته مىشود.
خداى تعالى گويد: (وَ
حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ- 12/ قصص) كه تحريمى
است در
[1] اين آيه مربوط به سوره قيامت است كه دو تفسير در باره آن شده
اوّل اينكه مورد خطاب پيامبر6 است كه لفظ قرآن در آن بكار رفته و حال اينكه
هرگز پيامبر6 كه مظهر خلق عظيم و مورد تمجيد الهى است بچنين خطابى يعنى- حرف
نزن، دهانت را ببند- مورد خطاب قرار نمىگيرد چون منافات با روش پيامبر دارد، اگر
بآيات قبل و بعدش كه از سوره قيامت است توجّه شود مىبينيم مورد خطاب انسانى است
كه مىخواهد در برابر اجراى عدالت، و صحنههاى قيامت همچون روش ناپسند دنيائيش با
تكذيب و حاشا كردن خود را تبرئه كند كه كارگزاران أعمال باو مىگويند- دهانت را
ببند و هر چه از اعمالت در نامه عملت ثبت است آنرا بخوان( اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً- 14/ اسراء) كه بايستى از آن پيروى كند( فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ
قُرْآنَهُ- 18/ قيامه) چون
نامه اعمال و عملكردت را خوانديم آن را بپذير و گردن بنه.( در مجمع البيان اين نظر
بطور زيبائى تفسير شده است ج 10 ص 397).