: حِزْب يعنى گروهى كه در ميانشان مقرّرات سخت و
غليظ باشد.
خداى عزّ و جلّ گويد: (أَيُ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا
أَمَداً- 12/ كهف) (يعنى اصحاب كهف پس از برخاستن و برانگيخته شدن، كداميك
از دو گروه آنها حساب كردند كه چقدر در غار درنگ كردهاند؟).
و در باره حزب الشّيطان، خداى تعالى گويد: (وَ
لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ- 22/ احزاب).
أحزاب عبارت از گروههائى بودند كه براى جنگ با پيامبر 6 گرد آمده بودند.
يعنى كمى از جنگ دور مىبودند (منافقين مىپنداشتهاند كه سپاهيان
دشمن نرفتهاند و شكست نخوردهاند كه اگر باز آيند، منافقين از ترس آنها دوست
مىدارند و ترجيح مىدهند كه دور از شهر و در بيابانها مىبودند يعنى در ميان
اعراب باديه نشين).
و آيه (وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ
الْأَحْزابَ- 22/ احزاب).
(امّا مؤمنين بر خلاف منافقين، همينكه گروهها و احزاب مخالف را
مىديدند مىگفتند، هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ
رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا [در باره خلقت آسمانها و جهان است كه مىگويد: در آفرينش خدايت
تفاوتى]
[1] افعى مارى است كه نرينه آنرا- افعوان- مىگويند- حاريه- هم
كسى است كه بدنش از زيادى عمر و كهولت كوچك و خم شده يعنى( كوژپشت) معنى ضرب المثل
فوق اين است( مثل افعى كه پير مىشود نمىتواند بگزد و زهرى براى گزيدنش نمانده و
فورى مىميرد، مىگويد او را هم خداوند چنان كند) اين ضرب المثل در حالت نفرين و
بد خواهى بكار مىرود( مجمع الامثال ميدانى ج 1 ص 319)- زمخشرى مىگويد: افعى
حاريه- يعنى افعى پير و مسنّ كه كوچك مىشود كه از عبارت حر الشّيء يعنى ناقص
شدن، گرفته شده،( اساس البلاغه زمخشرى ص 170).