responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 479

آنها و فقدانشان دچار مى‌شود بخاطر شناخت و معرفت قبليش ناراحت نشود و به آنها توجّه نكند و انگشت حسرت به دندان نگيرد.

و نيز بر انسان واجب است كه نفس و جان خود را بر تحمّل و فراگيرى سختيها و مصيبتهاى كوچك بردبار كند تا به پايدارى و بردبارى در برابر مصيبت بزرگ تحمّل داشته باشد.

حسس‌

: الحَاسَّة- نيروئى است كه بوسيله آن أعراض حسّى و ملموس درك مى‌شود، و- حَوَاسّ‌- كه همان مشاعر و شعور پنجگانه است عبارتند از (چشائى، بويائى، پسايى، شنوايى، بينايى).

گفته مى‌شود حَسَسْتُ‌ و حَسَيْتُ‌ و أَحْسَسْتُ‌،[1] پس احسست دو گونه است اوّل- مثل- أصبته بحسّى، با حسّم او را دريافتم و باو رسيدم مانند: عنته و رعته- باو توجّه كردم و رعايتش نمودم.

دوّم- مثل- أصبت حاسّته- همچون- كبدته و فأدته- كه در بيمارى آن اعضاء بكار مى‌رود[2] و مصدرش از معنى بيمارى و مرگ- (الحس) است كه از كشتن و از ريشه بركندن گرفته شده).

و چنين است كه مى‌گويند- حَسَسْتُهُ‌ يعنى قتلته.

خداى تعالى گويد: (إِذْ تَحُسُّونَهُمْ‌ بِإِذْنِهِ‌- 152/ آل عمران) يعنى موقعيكه ايشان را باذن او مى‌كشيد.

حَسِيس‌- يعنى كشته شده.


[1] حسّ و حسيس يعنى صداى آرام، حسه حسّا فهو حسيس- و احس الرّجل الشّيئ احساسا- او را شناخت و فهميد كه گاهى باب افعال آن احساس با حرف( ب) هم متعدّى مى‌شود و بمعناى درك كردن با شعور، و عقل است و- حسست به- هم كه از باب ثلاثى مجرّد امّا متعدّى با حرف( ب) است در همان معنى فهميدن با درك و انديشه است و مصدرش- حس- است گاهى هم هر دو باب يعنى( حسّ يحسّ و احسّ يحسّ) كه در هر دو اينها حرف( س) با تشديد است بدون تشديد هم بكار مى‌رود مانند حسيت و احست و عبارت احست بالخبر نيز بكار مى‌رود اصل معنى احساس بينش و بصيرت يعنى دريافت با انديشه و دل، سپس در معنى وجدان و علم هم بكار رفته است.

[2] و چون از بيمارى مرگ و كشته شدن حاصل مى‌شود لذا از حسّ به قتل تعبير شده است و حسسته يعنى قتلته.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 479
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست