حُسْبان- با ضمّه حرف (ح) آتش و عذاب است كه در
واقع و حقيقت همان اعمالى است كه حساب مىشود و بر حسب آن كيفر و فرجام تعلّق
مىگيرد. و در حديثى از پيامبر 6 است كه در مورد باد- گفته است:
«اللّهمّ لا تجعلها عذابا و لا حسبانا».
يعنى: الهى باد را عذابى و حسابى براى كيفر قرار مده.
و آيه (فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً[2]- 8/ طلاق).
[1] اشاره اعجاز انگيز آيه فوق بيك اصل كلّى نظام منظومه شمسى
است يعنى پيدايش شب كه آفرينندهاش آنرا براى سكون و آرامش موجودات قرار داده است،
چنانكه در جاى ديگر فرمود:( وَ
مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ- 23/ روم) و باز گفت( إِنَّ
فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ- 6/ يونس) همه جا شب و روز و تفاوت ساعات و پياپى آمدن آنها را با
زمين و آسمان و خورشيد و ماه بخصوص واژه حسبان يعنى حساب و عدد و ارقام مربوط
مىسازد و براستى برابر شدن ساعات روز و شب در اوّل بهار و پائيز انگيزهاى براى
دسترسى بحساب و گردش زمين نبوده است؟ و اگر چنين تعبيرى و اشارهاى بحسبان نمىبود
باز هم روز و شب از اين نظر تفكّر انگيز بود؟
مثلا به گفته قرآن اگر شب سرمدى و دائمى مىبود جهان چگونه
بود؟ همين واژه حسبان- يعنى بىحساب نبودن وجود نظمى بر پايه حساب و ارقام در
جهان، آياتى توجّه انگيز براى بشر است، پس، اى انسان همه ما در گردونه زمين و زمان
و در دل تاريكى و روشنائى بىحساب قرار نگرفتهايم و خود نيز ايجادش نكردهايم چرا
از اين حساب و نظم دقيق به وجود حسابگر و ناظم جهان راه نيابيم؟.
[2] تمام آيه چنين است( وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ
رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً- 8/ طلاق) در آيات قبل از اين آيه دستور
خوشرفتارى و سخت نگرفتن نسبت بهمسران است كه مىگويد بيكديگر خسارت و زيان نزنيد و
با يكديگر توافق كنيد و در صورت امكان بر هم انفاق كنيد زيرا هيچ سختى و تنگى
معيشتى هميشگى نيست(
سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً- 7/ طلاق) و سپس حقايقى تاريخى را ذكر مىكند تا بآيه فوق مىرسد كه
ترجمهاش اين است: چه بسيار مردمانى و شهرهائى كه نافرمانى و سركشى از فرمان خداى
و پيامبرانش كردند سپس در دنيا بسختى در عذابى كه نتيجه نافرمانيشان بود، در
افتادند و كارهاى نارواشان را بسختى حساب خواهيم كرد، سپس مىگويد:
(
فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها وَ كانَ عاقِبَةُ أَمْرِها خُسْراً- 9/ طلاق) آن عذاب دنيوى و حسابرسى اخروى
و فرجام ناهنجار چيزى نيست جز نتيجه و بال كارهائى كه خود كردهاند كه پايانش
خسران و زيان است و به گفته مولوى:\sُ آن عملهاى چو مار و كژدمت\z مار و كژدم گردد و گيرد دمت\z\E
و در حديث فوق با اشاره بآيات آن سوره كه راغب ;
براى تفسير آن آيه حديث را آورده است با محتواى آن مناسبت دارد يعنى كسى كه در امر
همسرى يا هر امرى از حقّ و حساب كه خود مىداند حقّست خصومت ورزيد، و گردنكشى كرد
عاقبتش بعذاب در افتادن است.