و (إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ-
20/ حاقّه).
كه حرف (ه) در واژه- حِسابِيَهْ- براى اين است كه در قرائت وقف شود، مانند-
مالِيَهْ و سُلْطانِيَهْ.
و آيه (فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ- 199/ آل عمران).
و (جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً-
36/ نباء) كه گفته شده- حِساباً-
يعنى كافيا.
يعنى: (پاداش بتنهائى حساب نيست بلكه به اندازه كفايت، و حق است).
و اين معنى اشاره باين است كه مىگويد: (وَ
أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى- 39/ نجم).
و در آيه (يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ- 122/ بقره) (وجوهى، در معنى اين آيه
[1] در زبان فارسى و حتّى در ساير زبانها حرفى در آخر پارهاى
كلمات براى اشباع و روشن ساختن حركت حرف ما قبل آخر آورده مىشود كه در فارسى
آنرا( هاء غير ملفوظ) گويند مثل: خانه، آشيانه، يا با كلمات- خان، آشيان در خواندن
و در معنى تفاوتش روشن شود، در سوره الحاقّه كه آيات فوق با واژههاى- حسابيه- ذكر
شده، گذشته از همآوائى با آيات قبل كه با كلمات زبانيه، طاغيه، باقيه، جاريه ...
ختم مىشوند از نظر بلاغت و فصاحت كلام ضرورت داشته و حركت ضمير( ى) را در آخر
كلمات كه حركتش را روشن نمىكنند مىاندازند و نمىنويسند، مثل:
عبادى، ربّى- كه عباد- رب- مىنويسند و در آيات فوق وجود حرف(
ه) براى تعلّق صريح داشتن( حسابى) بفاعل جمله كه همان گناهكار است در حدّ اعلاى
بلاغت است.