واژهها بپاداش دهندهاى كه با حساب پاداش
مىدهد تعبير شده است.
حَسْب- در معنى كفايت كردن بكار مىرود، مثل:
(حَسْبُنَا اللَّهُ- 173/ آل عمران) يعنى خداى ما را كافى است.
و آيه حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ- 8/ مجادله).
و (وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً- 6/ نساء) (يعنى خداوند از جهت بخشايش و پاداش و نگاهبانى، پيامبران
و مؤمنين كفايتشان مىكند.
و آيه (ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ
شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ-
52/ انعام).
معنى آيه فوق مانند اين آيه: (عَلَيْكُمْ
أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ، إِذَا اهْتَدَيْتُمْ[1]-
[1] كسانى كه در تاريخ اسلام خود را از مسئوليتهاى سياسى و
اجتماعى كنار مىكشند و از قرآن مستمسكى براى خود مىجويند آيه فوق را كه هرگز
نبايد مجرّد و بدون در نظر گرفتن ساير آيات و مطابق ميل و روش تكروى و تكمحورى،
باشد معنى مىكنند و پيوند اجتماعى اسلامى انسانى را مىگسلند و حال اينكه با
توجّه به ما قبل و خطابى است مكتبى براى عمل اجتماعى بر اساس ايمان و هشدارى به
روش دشمنان، بر اينكه هدايت يافتگان بايستى در راهشان پايدار و ثابت قدم باشند و
از گمراهى نهراسند، زيرا پس از استقرار حكومت اسلامى در مدينه از همه سوى وسوسهها
آغاز شد و در آيات قبل از اين آيه آمده است كه( ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ- 99/ مائده) و همچنين:
( لا
يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ
فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ- 100/ مائده) و نيز مىگويد: پرسشهايى
بيمورد از پيامبر6 نكنيد كه پاسخ آنها شما را اندوهگين كند.
با جمع بندى اين آيات مىفهميم كه مؤمنين انتظار داشتند تمام
مردم بدون استثناء اسلام را گردن نهند و پيامبر6 همه مردم را مسلمان كند لذا
خداوند مىگويد:
پيامبر6 ابلاغ مىكند شما هم با پيروى از او اسلام را
بديگران تبليغ كنيد و در راهش با ايمانى ثابت تلاش نمائيد ولى هر گاه گروهى و
افرادى نگرويدند حتّى اگر فراوان هم بودند شما نهراسيد كه گمراهى آنان كمترين
زيانى بفرجام و كارهاى شما كه حسابش با اللّه است و اگر در وظيفه ابلاغ و امر
بمعروف و نهى از منكر و پيگيرى در راه حقّ كوتاهى نكنيد نمىرسد و در رديف( إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ- 3/ عصر) خواهيد بود كه زيانكار نيستيد
پس نتيجهايكه چهار اصل، 1- ايمان 2- عمل صالح 3- سفارش ديگران بحقّ 4- سفارش آنها
به پايدارى و صبر.
يعنى در حقيقت سه وظيفه اجتماعى بر اساس ايمان بطور قطع شما
را از ضرر و زيان ديگران كه گمراهند دور خواهد كرد و زيانى بشما نخواهد رساند پس( عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ- 105/ مائده) بر شما است وظايف فردى و
اجتماعىتان كه در آن صورت( لا
يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَ- 105/
مائده) گمراهان نمىتوانند به شما آسيبى برسانند( إِذَا اهْتَدَيْتُمْ- 105/ مائده) هرگاه به وظيفه اجتماعيتان عمل كنيد و راه يافته و.
هدايت شده باشيد.