responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 487
#

انسان كه معنى آن بظنّ و گمان نزديك است ولى- ظنّ و گمان خطور كردن دو نقيض يك شي‌ء يا پديده‌اى يعنى هم حقيقت و هم باطل آن در خاطر در حاليكه يكى از آندو بر ديگرى غلبه دارد.

حسد

: الحَسَد، آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو و حسادت عملا هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد:

روايت شده است كه:

«المؤمن يغبط و المنافق‌ يَحْسُدُ».

يعنى: (مؤمن غبطه مى‌خورد و منافق حسادت مى‌ورزد).

خداى تعالى گويد: (حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‌- 109/ بقره). (وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ- 5/ فلق).

يعنى: (يكى از شرورى كه بايستى از آن بخدا پناه برد، شر حسادت و حاسد است).

حسر

: الحَسْر، برهنه كردن و برداشتن پوشش از چيزى كه بر آن قرار گرفته، گفته مى‌شود: حَسَرْتُ‌ عن الزّراع- از آستين و زره برهنه شدم.

حَاسِر- كسى است كه زره‌اى و خودى، بر تن و سر او نيست.

مِحْسَرَة- يعنى جاروب.

فلان كريم‌ المَحْسِر- كنايه از آگاهى و آزمودگى اوست.

ناقة حَسِير- شترى است كه نيرو و گوشت او از بين رفته و ضعيف شده.

نوق‌ حَسْرَى‌- همانگونه شتران ضعيف كه گفته شد.

الحَاسِر- كسى كه همه قوايش از بين رفته كه او را- حاسر و محسور هر دو گويند (هم اسم فاعل و هم اسم مفعول) امّا گفتن- حاسر- به شخص كوفته و خسته و از پا در آمده باين تصوّر است كه قواى بدنيش را از دست داده و امّا ناميدن چنين شخص به- مَحْسُور- باين تصوّر است كه رنج و زحمت، نيرو و توان او را بكلّى از او گرفت.

خداى تعالى گويد: (يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ- 4/ ملك).

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 487
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست