responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 498

لبيد گويد:

و معالم غلب الرّقاب كانّهم‌

جنّ لدى باب‌ الحَصِير قيام‌[1]

عبارت- لدى باب الحصير- در شعر لبيد يعنى بر درگاه آن صاحب قدرت و از اينجهت او را حصير يعنى محاصره شده و محبوس ناميده‌اند، كه چنين كس از نظر ديگر مردمان پوشيده است يا براى اينكه دربانان ديگران را از دسترسى باو منع مى‌كنند.

خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً[2]- 39/ آل عمران).


[1] شاعر مى‌گويد: بر درگاهش گردنهاى ستبر و نگهبانان زورمندى بودند كه گويا جنّيانى بودند كه در حال قيام و نگهبانى هستند، در ديوان لبيد بجاى معالم، مقامه- و در شرح آن قماقم- نوشته شد كه در تمام لغت نامه‌ها اين اختلاف نقل شده است.

بهر صورت- غلب الرّقاب- بدل از- مقامه و معالم- است و بمعنى گروه و جماعتى است كه زندانها را محافظت مى‌كنند. قماقم، هم بهمين معناست.

لبيد بن ربيعه به عامرى شاعر قبل از اسلام صاحب يكى از معلّقات سبعه از شاعران طبقه سوّم قبل از اسلام است( به گفته ابن سلام جمعى و ابن قتيبه).

با عمر طولانى خود توفيق پذيرش آئين اسلام و درك شرفيابى حضور مبارك پيامبر6 را با اقوام خويش حاصل كرد و ديگر بسبك جاهليّت، شعر نسرود مگر در توصيف دين اسلام.

دكتر احسان عبّاس در مقدمه ديوان لبيد مى‌نويسد: وقتى خليفه دوم به حاكم كوفه نوشت كه اشعارى در باره اسلام از شعراء بخواهد، لبيد سوره بقره را در صحيفه‌اى نوشت و در ذيل آن چنين نوشت:

« ابدلنى اللّه هذه فى الاسلام مكان الشّعر».

يعنى: خداوند قرآن را بجاى شعر بر من ارزانى داشته است، و مرا اينچنين دگرگون كرده است، از اشعار توحيديش:

1-

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[2] تمام آيه چنين است( هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي، مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‌ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ‌ 39/ آل عمران). آنگاه كه زكريّا خداوند خويش را خواند و گفت مرا فرزندى و تبارى پاك ببخش تو شنونده دعائى، فرشتگان در حالى كه زكريا در محراب عبادت نماز مى‌گذاشت آوازش دادند، به يحيى مژده مى‌دهد كه گواه بر كلمه خداى خواهد بود و او بزرگوارى پاكيزه جان و پيامبرى از شايستگان و صالحين است در اينجا هم بخوبى مى‌فهميم كه دعاى پاكان با شرايط دعا همراه است، كه مستجاب مى‌شود و فرزندش كه روح و جانش با عفّت و پاكدامنى خو گرفته و تصديق كننده اللّه و پروردگار است در رديف پيامبران و صالحين قرار مى‌گيرد.

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 498
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست