حَصُور- كسى
است كه با پاك بودن از اثرات غريزه جنسى و دور كردن غلبه شهوت در خويش خواهنده و
متمايل بزنان نيست و يا اينكه اين حالت از نظر عفّت و پاكدامنى و اجتهاد و زحمت
است كه معنى قسمت اخير در آيه روشن است و بهمان جهت استحقاق ستايش و نام- سيّد-
يعنى بزرگ را دارد (هر چند كه سپس ازدواج كرد).
حَصْر و
إِحْصَار- يعنى محاصره كردن و ممانعت از راه خانه و زندگى.
إحْصَار- يعنى ممنوع بودن، هم در منع ظاهرى، مثل
محاصره دشمن و هم منع باطنى، مثل بيمارى كه انسان را از خوردن بعضى غذاها مانع
مىشود، امّا:
حصر- گفته نمىشود مگر در ممانعت باطنى، پس سخن خداى تعالى در آيه: (فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ-
196/ بقره) به دو مفهوم و دو امر حمل مىشود مثل آيه (لِلْفُقَراءِ
الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ- 273/ بقره) و ديگر
در مفهوم آيه (أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ- 90/ نساء) يعنى با بخل و
ترس سينههاى ايشان تنگ شد و اين حالات به- حصر صدور- تعبير شده است چنانكه به-
ضيق صدر- يعنى تنگى دل نيز تعبير مىشود و نقطه مقابل و ضدّ اين حالت به واژههاى:
البرّ و السّعة- يعنى نيكى و فراخناكى يا سعه صدر تعبير شده است.
حصن
: الحِصْن- دژ و قلعه، كه جمعش- حُصُون- است.
خداى تعالى گويد: (مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ
مِنَ اللَّهِ[1]- 2/ حشر).
[1] تمام آيه چنين است( وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ- 2/ حشر) يعنى: كفّار. مىپنداشتند
دژهاشان آنها را از عذاب الهى دور خواهد كرد تا اينكه حكم خداى آمد و آنها بدست
مؤمنين و بدست خود دژها را خراب كردند و فرو گذاشتند.