responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 511

خداى تعالى گويد: (فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ‌- 13/ مائده).

يعنى: (بهره خود را از آنچه بأنها ياد آورى شده بود فراموش كردند) (فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ‌ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ‌- 11/ نساء).

يعنى: (بهره ذكور از ارث كه بعدها متكفّل هزينه عائله و زندگى و فرزند خواهد بود همچون دو دختر است).

حظر

: الحَظْر جمع كردن چيزى در انبار (حَظِيرَة) و سايبان، يا مكانى سر بسته (آغل).

محظور[1]- منع شده و غير مشروع (جوهرى، حظيرة را محلّ نگه دارى و پناهگاه شتران و گوسفندان مى‌داند و- حَظْر- يعنى حجر و ضدّ اباحه، مَحْظُور يعنى محروم يا منع شده، صحاح).

مُحْتَظِر- كسيكه حظيره يعنى آغل را مى‌سازد.

خداى تعالى گويد: (فَكانُوا كَهَشِيمِ‌ الْمُحْتَظِرِ- 31/ قمر) همچون خاشاكى و سايبان ويرانه‌اى شدند.

جاء فلان‌ بالحَظِرِ الرّطب- دروغ ناروا و زشتى مرتكب شد.

حفف‌

: خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ‌ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ‌- 75/ زمر).

يعنى طواف كنندگان اطراف يا گرداگرد عرش.

و از اين معنى سخن پيامبر 6 است كه فرمود

(تَحُفُّهُ‌ الملائكة باجنحتها)[2].


[1] گاهى در نوشته‌ها و گفتگوها واژه محظور با محذور اشتباه مى‌شود و يا هر دو را بيك معنى بكار مى‌برند امّا چنانكه راغب ; نوشته است- محظور يعنى ممنوع و باز داشته شده كه آيه( 20/ اسراء) نيز گوياى همين معنى است كه مى‌گويد:( كسيكه آخرت يعنى رضاى حقّ مى‌طلبد و مؤمن است، كارش پسنديده و سعيش با سپاس و پاداش است و از بخشايش پروردگار پيوسته بهره‌مند و بر آنان( ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً- 20/ اسراء) يعنى بخشش پروردگارت باز گرفته و ممنوع بر ايشان نيست كه با فعل- ما كان، از محظور بودن، نفى معنى مى‌كند يعنى غير ممنوع، ولى در آيه 57/ اسراء مى‌فرمايد:

( إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً- 57/ اسراء) از عذاب پروردگارت پرهيز و پروا سزاوار است پس- محظور- يعنى ممنوع شده از طرف پيامبر6 يا خدايا حكم شرعى و عرفى است ولى- محذور- از ناحيه كسى است كه بايد انجام دهد و از پيروى چيزى پرهيز كند و بر حذر باشد.

[2] اين حديث در باره كسى است كه اهل ذكر است و در مآخذ متعدّد حديث فوق بنام حديث اهل. الذّكر معروف است با تفاوتى در عبارات- مثل: فيحفوا بهم باجنحتهم- و- فيحفو باجنحتهم- و الا حفّتهم الملائكه بهر صورت اين حديث با تفاوت الفاظ در يك معنى است و همان است كه قرآن فرمود( إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ- 30/ فصلّت) كه حديث نبوى تفسير همين آيه است كه فرشتگان بر چنين كسانى نازل مى‌شوند و طوافشان مى‌كنند و بشارتشان مى‌دهند امّا اهل ذكرى كه مشمول اين حديث و آيه قرآن هستند از فحواى آيه مى‌فهميم كه تنها ذكر زبانى نيست بلكه گفته است( ثُمَّ اسْتَقامُوا- 30/ فصلّت) كه تمام شرايط ذكر است، پس همانطور كه على( ع) در نهج البلاغه ذكر و ايمان را بيان فرمود: 1- اعتقاد و باور قلبى 2- ذكر و بيان زبانى 3- عمل باركان است، كه مقامى بس ارجمند و متعالى است و بحقّ مورد طواف فرشتگان و شايسته چنان منزلتى كه امروز تجسّم عملى آن شهداء انقلاب اسلامى ايران در برابر نامردمان است مى‌باشند.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 511
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست