(تا اينكه پيامبرانى كه هدايت را پذيرفته و
تسليم شدهاند بر كسانى كه از راه برگشتهاند حكم كنند).
واژه- يَحْكُمُ-
در آيه اخير يا از حكمتى است كه ويژه پيامبران است يا از حكم و فرمان.
خداى عزّ و جلّ گويد: (آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ
أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ- 7/ آل عمران).
پس آيات محكم آنهائى است كه شبههاى در آن ظاهر نيست و بنظر نمىرسد
چه از نظر لفظ و چه از نظر معنى.
ولى آيات متشابه انواعى دارد كه در ذيل واژهاش ان شاء اللّه ياد
آورى مىشود، و در حديث آمده است كه:
«إنّ الجنّة لِلْمُحَكِّمِينَ».
گفته شده اينان يعنى (محكّمين) كسانى هستند كه اگر در برگزيدن يا
انتخاب راه مسلمان بودن و كشته شدن يا آزاد بودن در حال ارتداد، اختيارشان دهند
كشته شدن در حال مسلمانى را ترجيح مىدهند تا زنده ماندن با كفر و الحاد را.
و نيز گفته شده- محكّمين- حكيمانى هستند كه در حكمت متخصّصاند.
حلل
: اصل- حَلّ-
باز كردن گره است و از اين معنى سخن خداى عزّ و جلّ است كه: (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي- 27/ طور) (كه استعاره براى باز شدن زبان از لكنت و گره در سخن گفتن
است).
حَلَلْتُ- يعنى فرود آمدم كه اصلش از
باز كردن بارها در موقع فرود آمدن و منزل گزيدن است، سپس اين واژه مخصوص وارد شدن
و فرود آمدن شده است و گفتهاند:
حَلَ حُلُولًا و
أَحَلَّهُ غيره- (وارد شد و ديگرى او را وارد كرد).
خداى عزّ و جلّ گويد: (أَوْ تَحُلُ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ- 31/ رعد) و (وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ
الْبَوارِ- 28/ ابراهيم).