حىّ حِلَال-
قبيلهاى كه فرود آمدند و منزل گزيدند.
مَحَلَّة- جاى زندگى و نزول و فرود آمدن.
و از معنى عبارت- حَلّ العقدة- يعنى گشودن گره، عبارت
حَلَ الشّيء حِلًّا-
بصورت استعاره بكار رفته يعنى آنچيز بخوبى باز شد.
خداى تعالى گويد: (وَ كُلُوا مِمَّا
رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا
طَيِّباً- 88/ مائده) و (هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ- 116/ نحل).
و از معنى- حُلُول
(وارد شدن) عبارت- أَحَلَّتِ الشّاة- يعنى: شير در پستان
گوسفند وارد شد، مشتقّ شده.
خداى تعالى گويد: (حَتَّى يَبْلُغَ
الْهَدْيُ مَحِلَّهُ- 196/ بقره) و همچنين:
أَحَلَ اللّه كذا- يعنى خداى آنرا حلال كرد.
در آيات (أُحِلَّتْ
لَكُمُ الْأَنْعامُ- 30/ حج).
(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا
أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ
يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ
عَمَّاتِكَ- تا آخر آيه- 50/ احزاب).
پس- إحلال الأزواج- يعنى حلال بودن همسران و در وقتى جايز است كه
ازدواج همسران تحت مقرّرات همسرى و پرداخت نفقات و تكفّل آنها باشند.
إحلال بنات العمّ و ما بعدهنّ- (ازدواج دختر عمو و دختر عمهها و
بقيّه) كه در آيه فوق اشاره شده و حلال بودن و جايز بودن ازدواج با آنها را معيّن
كرده است.
بلغ الأجل محلّه و رجل حَلَال و مُحِلٌ- يعنى زمان و موقع خروج از احرام و خروج
از حرم رسيده است.
خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا- 2/ مائده) (پس از خروج از احرام، صيد كنيد).
(وَ أَنْتَ حِلٌ بِهذَا الْبَلَدِ- 2/ بلد) يعنى تو در اين
ديار ساكن و فراغ البال هستى.
(مربوط به فتح مكّه و ورود پيامبر 6 و مسلمين بآن شهر است).
و سخن خداى عزّ و جلّ: (قَدْ فَرَضَ اللَّهُ
لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ- 2/ تحريم)