يعنى: خداوند آنچه را كه كفّاره و برطرف
كردن سوگندهايتان است بيان كرد.
روايت شده است كه:
«لا يموت للرّجل ثلاثة من الأولاد فتمسّه النّار إلّا قدر تحلّة
القسم».
يعنى: باندازهاى كه ان شاء اللّه تعالى مىگويد:
(هر گاه سه فرزند از مردى بميرد آتش باو نمىرسد مگر باندازه گفتن ان
شاء اللّه تعالى).
و بر اين معنى شاعر گويد:
وقعهنّ الأرض تحليل
(سكونت و فرودشان در آن سرزمين بسيار اندك
بود).
حليل[1]- يعنى همسر يا از اين جهت است كه هر كدام جامه ديگر مىگشايند يا از
جهت فرود آمدن بر او يا از اين روى كه بر او حلال است و لذا به كسى كه بر تو وارد
مىشود- حليل- مىگويند.
حَلِيلَة- همسر مرد، جمعش-
حَلَائِل.
و آيه (وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ
مِنْ أَصْلابِكُمْ- 23/ نساء) (زنان فرزندانتان كه از خود
شما هستند «يعنى فرزند خوانده نيستند»).
حُلَّة- زير جامه و رو جامه. (إزار- رداء).
إِحْلِيل- محلّ خروج بول (و محلّ
خروج شير از پستان چون بوسيله آن دشوارى حلّ مىشود).
[1] احليل: مخرج البول و مخرج اللّبن- النّوادر فى اللّغه/ ابو
زيد انصارى ص 95.
ابن برى هم مثل راغب مىگويد: يكى از غلطهاى عاميانه همان است
كه حليل- را جاى- إحليل- گذاردهاند و منظورشان وسيله تناسلى مرد است كه غلط است.
حليل يعنى مرد و- حليلة- يعنى زن، كه بخاطر حلال بودن بهمديگر يا نازل شدن آب نطفه
و يا وضع همسرى است، إمّا إحليل- همان منفذ خروج بول يا شير پستان است جمعش-
احاليل.
( از كتاب- تكمله اصلاح ما تغلط فيه العامّه، جواليقى).