آيه اخير به صورت (فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ 86/ كهف) يعنى چشمهاى كه
چون باتلاق با گل آميخته است.
حنن
: الحَنِين اشتياق و آوايى كه با نرمى
و محبّت همراه باشد، در عبارات:
حَنَّتِ المرأة لولدها- زن براى فرزندش ناله سر
داد.
حَنَّتِ النّاقة لولدها- آن شتر براى دورى از
فرزندش ناله كرد، و چون: حنين نالهاى است كه با صدا همراه است، لذا واژه- حنين-
به خود صدا و ناله تعبير شده است كه آن صدا دلالت بر حنين جدايى، و شفقت است يا
اينكه- حنين- را به صورت و شكل، مشتاق و جدا شده و متصوّر كردهاند، از اين روى
گفتهاند:
حنين الجذع آواى نخل و تنه خرما به گاه بريده شدن.
ريح حَنُون- باد نرم آوا، و دلنواز كه به صدا و
ناله شتر دور از فرزند تشبيه شده است.
قوس حَنَّانَة- صداى كمال در موقع كشيدن
زه.
اصطلاح- ما له
حَانَّةٌ و لا آنّة يعنى نه شتر فربهى دارد و
نه گوسفند چاقى، اين اصطلاح را براى سر و صداى گوسفندان آوردهاند و چون- حنين و
ناله با شوق و محبّت همراه است و محبّت و شفقت هم از رحمت و لطف جدا نيست لذا نرمى
و رحمت به- حنّان و حنين- تعبير شده است چنان كه در اين معنى:
خداى تعالى گويد: (وَ
حَناناً مِنْ لَدُنَّا- 13/ مريم).
و عبارت الحَنَّان
المنّان- يعنى بسيار مهربان و نعمت دهنده عبارت:
[1] اين منظور نقل مىكند كه در حديث زيد بن عمرو بن نفيل آمده
است كه- حنانيك يا رب- يعنى پروردگارم مرا رحمت آور، رحمتى بعد از رحمتى عبارت
حنانيك- از مصادرى است كه فعلش مثل- لبّيك و سعديك- متضمّن تكرار است يعنى پياپى
رحمت خواستن.
ابن سيده مىنويسد: هر زمان كه من مشمول خير و رحمت حقّ هستم
و رحمتش قطع نمىشود همان رحمت پى در پى است و اين معنى يعنى پياپى رحمت خواستن در
واژه- حنان- است. سيبويه نيز همين نظر را دارد و ابن اعرابى آن را به رحمتك يا
رحمن- معنى كرده. اصمعى هم آن را به تشكر و حمد. و سپاس و دعا تفسير نموده، پس،
حنان- رزق و رحمت و بركت و وقار است.( المحكم 2/ 374- لس 13/ 130).