- كه اگر كلمه- إشفاق- در اين عبارت دو بار
آمده است مثل تكرار شدن- لبّيك و سعديك است.
و (يَوْمَ حُنَيْنٍ[1]-
25/ توبه) منسوب بمكان معروفى است.
حنث
:- خداى گويد: (وَ كانُوا يُصِرُّونَ
عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ- 46/ واقعه)- يعنى گناه بزرگى كه با تشويق و اصرار ديگرى انجام شود.
و لذا سوگند دروغى هم كه با علم به دروغ بودن آن انجام مىشود و با
گناه همراه باشد حنث- ناميده شده، مىگويند:
حَنِثَ فى يمينه در وقتى كه سوگند خورنده به
سوگندش وفا نمىكند.
و همچنين بلوغ سنّى را هم كه انسان مرتكب كارهايى بر خلاف كارهاى قبل
از بلوغ خويش مىشود- حِنْث-
مىنامند و مىگويند:
بلغ فلان الحِنْثَ- او
به سنّ گناه رسيد، امّا:
مُتَحَنِّث- كسى است كه از گناه دورى
مىكند و خواهش نفس خويش را مىشكند مثل- متحرّج و متأثّم- يعنى دور شونده از گناه
(باب تفعل اين واژهها معنى عكس باب ثلاثى دارد- حرج، اثم، جحد و حنث همگى در باب
تفعّل معنى غير از ثلاثى دارد).
[1] حنين روزى است كه خداوند در قرآن آن را ياد آورى نموده محلّى
است نزديك مكّه.
و گفتهاند: درّهاى است در جانب طائف، واقدى گفته است ميان
حنين و مكّه سه شب راه است و تقريبا ده و چند ميل فاصله است.
و شيخ طبرسى در مجمع البيان مىنويسد: با اينكه مسلمين
تعدادشان كم بود ولى وعده خدايى به آنها رسيد و پيروز شدند در حالى كه از كثرت
سپاهيان كفر بيم داشتند و در شگفت بودند كه گروهى از شدّت رعب پشت به كفّار كردند
كه در آن حالت بر مؤمنين و پيامبر6 آرامش حاصل شد و چنان كه قرآن مىگويد با
سپاهيانى كه ديده نمىشدند كفّار منهزم شدند.
فتح حنين بعد از فتح مكّه اتّفاق افتاده. پرچمدار جنگ حنين،
علىّ بن أبي طالب بوده كه پرچم بزرگى در دست داشته كه در جنگ با كمال شجاعت
ايستادگى كرد تا مسلمين پيروز شدند و عبارتى ادبى كه به گفته مفسّرين و ادباى عرب
عاليترين تعبير تشبيهى است در آن جنگ پيامبر6 فرموده:
« الآن حمى الوطيس» اكنون كارزار جنگ گرم شد.( معجم البلدان ج
2- مجمع البيان 5/ 17).