بعضى از زبانشناسان و لغت دانان گفتهاند:
الحيوان و الحياة در يك معنى است.
و نيز گفته شده- حيوان- آن چيزى است كه داراى حيات و زندگى است و
موتان آن چيزى است كه داراى حيات نيست.
الحَيَا- يعنى باران، زيرا زمين مرده را زنده
مىكند و اشاره آيه كه مىگويد (وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ
كُلَّ شَيْءٍ حَيٍ- 30/ انبياء) بر همان معنى است.
و (إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ
يَحْيى- 7/ مريم) ناميدن- يحيى- در آيه به فرزند زكريّا (ع) اشاره به اين
است كه- يحيى- را گناهان هلاك نمىكند، چنانكه عدّه زيادى از فرزندان آدم (ع) را
گناهان هلاك كرده و مىكند و اين معنى را در نام يحيى بايد در نظر داشت نه مفهومى
كه فقط آن پيامبر (ع) به نام شناخته شود زيرا چنين مفهومى كم فايده است.
حَيَّاكَ اللّه- يعنى خداوند
حياتمندت گرداند، باقيت دارد حياتت دهد كه نوعى اخبار است و جملهاى است كه بجاى
دعا قرار گرفته.
حَيَّا فلان فلانا
تَحِيَّةً- تحيّت و زنده باش گفتن است، اصل تحيّت از حيات است و سپس آنچنان
خواست و مفاهيمى بصورت دعا هم از رسيدن و داشتن حيات و زندگى خارج نيست و يا اينكه
خود سبب حيات است چه در دنيا و چه