100/ مائده) يعنى: كافر و مؤمن و كارهاى فاسد و صالح برابر نيستند.
و آيه (وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ- 26/ ابراهيم) كه اشارهاى است بهر كلمه زشت و كفر و دروغ و فساد و غير از آنها.
پيامبر فرمود:
«المؤمن أطيب من عمله و الكافر أَخْبَثُ من عمله».
(مؤمن از عمل خويش پاكتر است و كافر از عمل خويش ناپاكتر).
اسم فاعل اين واژه- خَبِيث و مُخْبِث- است يعنى كسى كه خباثت مىكند.
خبر
: الخَبَر، علم و شناخت و اشياء معلوم از لحاظ آگاهى و با خبر شدن از آنها.
خَبَرْتُهُ خَبْراً و خُبْرَةً- يعنى خبردار و آگاه شدم.
أَخْبَرْتُ- يعنى آنچه را كه از خبر بدستم آمده، اعلام كردم.
خُبْرَة- آگاهى و معرفت بباطن امور و كارها.
خَبَار و خَبْرَاء- يعنى زمين نرم كه گاهى به زمينهاى مشجّر و با درخت نيز گفته مىشود.
مُخَابَرَة- يعنى مزارعه و زمينى كه براى كاشتن در برابر گرفتن مقدار معلوم و معيّنى از محصول بكسى داده مىشود.
الخبر- توشهدان كوچك كه شتر باربر را هم بهمان شباهت، خبر ناميدهاند.
آيه (وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ- 53/ آل عمران).
خبير در آيه فوق يعنى عالم و آگاه به كارهاتان، و گفتهاند: يعنى عالم بباطن امورتان.
و نيز- خبير- بمعنى خبر دهنده و آگاه كننده است، مثل آيات:
(فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ- 105/ مائده).
(وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ- 31/ محمّد).
(قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ- 94/ توبه).
يعنى: از احوالاتتان كه خداوند ما را از آن آگاه كرده است، با خبر هستيم.
خبز
: الخُبْز، يعنى نان كه معروف است.