امّا بايد دانسته شود كه با ذكر مضاف در
اينگونه عبارت مقصودى را كه از علم و آگاهى بر دو وجهى كه قبلا ذكر شد، از آن حاصل
نمىشود، يعنى، 1- ناروائى و پليدى كارشان در قصدى كه از مكر و نيرنگ دارند، كه
مىخواهند با فريب دادن پيامبر 6 خداى را فريب داده باشند.
2- در عبارت- يُخادِعُونَ اللَّهَ- تنبّه و هشدارى است بر اينكه خدعه و فريب آنها نسبت به پيامبر 6
آنقدر بزرگ است كه گوئى چنان رفتار مكر آميز، خدعه با خداوند است همانطور كه در
بيعت گفت:
(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ- 10/ فتح) و (وَ هُوَ خادِعُهُمْ- 142/ آل عمران) ذكر شده
است.
خَدَعَ الضّبّ- سوسمار در سوراخش پنهان شد،
بكار بردن واژه خدع- در باره سوسمار براى اينست كه هر كس در سوراخش دست ببرد مانند
عقرب دستش را مىگزد از اين روى پنداشتهاند- عقرب- است تا جائيكه بصورت ضرب المثل
گفتهاند:
العقرب بوّاب الضّبّ- عقرب دربان و پردهدار
سوسمار است و به جهت فريبكارى سوسمار بطور ضرب المثل مىگويند: أَخْدَعُ من ضبّ، يعنى مكّارتر از سوسمار.
طريق خَادِع و خَيْدَع- يعنى راهى گمراه كننده و
بيراهه گوئى كه مسافرين و راهروانش را فريب مىدهد.
مَخْدَع- خانهاى در خانه ديگر يعنى تو در تو،
گوئى كه سازنده آنخانه با اين عمل خواسته كسيكه قصد رسيدن باو را دارد فريب دهد.
خَدَعَ الرّيق- سرابى كه با درخشيدنش از دور
فريب مىدهد در وقتى كه آبى در آن نباشد يا كم باشد و از دور درياچهاى بنظر آيد.
أَخْدَعَان- يعنى دو رگ حجامت پشت و
گردن كه گاهى پيدا و زمانى ناپيداست.