responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 588

خذل‌

: خداى تعالى گويد: (وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ‌ خَذُولًا- 29/ فرقان) يعنى:

ناسودمند و زياد بى‌بهره.

خِذْلَان‌- يارى نرساندن و ترك كمك از كسيكه گمان ياريش مى‌رفت و لذا گفته‌اند:

خَذَلَتِ‌ الوحشيّة ولدها- آن حيوان بيابانى بچّه‌اش را ترك كرد و بى‌بهره ساخت.

تَخَاذَلَتْ‌ رِجْلَا فلان- آنمرد پاهايش سست و ضعيف شد.

اعشى گويد:

بين مغلوب تليل خدّه‌

و خذول الرّجل من غير كسح‌[1]

رجل‌ خُذْلَة- مردى كه بسيار بى‌بهره است و محروميّت دارد، و شكست خورده است.

خذ

خداى تعالى گويد: (فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ‌- 144/ اعراف).

عبارت- خُذُوهُ^ اصلش از- أخذ است كه در ذيل (الف) بيان شده است.

خرر

: (فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ- 31/ حجّ) گوئى كه از آسمان سرنگون شده است.


[1] اعشى يا ميمون بن قيس شاعرى جاهلى است از قبيله بكر بن وائل كه بخاطر ضعف ديدگانش اعشى ناميده شده و بكنيه ابو بصير صدايش مى‌زنند، شاعرى مدّاح و شعر را وسيله ارتزاق و كسب معاش قرار مى‌داده و از كرانه‌هاى خليج تا عمّان و يمن و حيره و عربستان و شام و فلسطين را براى مدّاحى زير پا مى‌نهاد در اشعارش واژه‌هاى مختلف بخصوص كلمات فارسى يافت مى‌شود بيت فوق از يكى از قصائد خمريّه- اوست كه وصف فلاكت بارى از مستان بى‌خبر از جهان علم و عقل را نشان مى‌دهد مى‌گويد، 1-

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 588
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست