خَرْق و
خَرِيق- بعبور از بيابانهاى وسيع بكار مىرود يا باعتبار وزش شديد باد زياد
در آنجا و يا باعتبار فلات بودن و گستردگى و پهنائى آن، و همچنين خَرْق رعد و برقى[1]
است كه ابرها را دو پاره مىكند و گفته شده- خرق- سوراخ بزرگ گوش است.
صبىّ أَخْرَق و
امرأة خَرْقَاء- يعنى دختر و زنى كه نرمه
گوششان شكافته شده.
خداى تعالى گويد: إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ- 37/ اسراء) در اين آيه دو سخن است:
اوّل- لَنْ تَخْرِقَ-
در آيه به معنى- لن تقطع- يعنى تو هرگز زمين را نپيمودهاى.
دوّم- لَنْ تَخْرِقَ-
در آيه به معنى- لن تثقب- يعنى تو هرگز از اين سوى زمين سوراخ نكردهاى كه بآن سوى
زمين بروى، كه باعتبار سوراخ كردن نرمه گوش چنين گفته شده، و باعتبار بىارزش بودن
مىگويند:
رجل أَخْرَق و
خَرِق و امرأة خَرْقَاء-
يعنى مرد و زن خنگ و نادان در كار.
ريح خرقاء- در باره باد بهمان شباهت خنگى و كودنى در باره بادى است
كه سخت و همه جانبه مىوزد.
روايت شده است كه:
«ما دخل الخَرْق
فى شيء إلّا شانه».
يعنى: (جهالت و نادانى در كارى داخل نمىشود مگر اينكه آنرا تباه
[1] در حديثى از على( ع) آمده است كه« البرق مخاريق الملائكة»
اراده أنها آلة تزجر بها الملائكة السّحاب و سوقه يعنى برق وسيلهاى است كه
فرشتگان يا كارگزاران خداى در طبيعت بوسيله آن ابرها را مىرانند.
ابن عبّاس اين حديث را چنين تفسير نموده كه: برق همچون
تازيانهاى از نور است كه ابرها با آن حركت مىكنند( مجمع البحرين 5/ 154- لسان
العرب 10/ 76) و امروز تا اندازهاى وجود نيروهاى مختلف در ابرها كه با برخوردشان
بيكديگر رعد و برق در آنها توليد مىشود، مسلّم است تا آيندگان چه دريابند.