و گفت لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا- 82/ قصص) (اگر لطف و منّت خداى بر ما نبود بزمين فرو مىرفتيم).
و در حديثى از پيامبر 6 آمده است كه:
(إنّ الشّمس و القمر آيتان من آيات اللّه لا
يُخْسَفَانِ لموت أحد و لا لحياته)[1].
عين خَاسِفَة- وقتى است كه حدقه چشم ديده
نمىشود كه از معنى خسوف
[1] يكى از عاليترين جريان تاريخى و عظمت و شكوه مقام پيامبر6
حديث فوق است كه كاملا معروف است، پيامبر6 بعد از مرگ فرزندش اين حديث را
فرموده و عموم واژه نويسان و مفسّرين آنرا نقل كردهاند كه در زمان حيات پيامبر6 و همان روزى كه فرزندش از دنيا مىرود خورشيد گرفتگى و كسوفى رخ مىدهد.
ابو الحسن علىّ بن حسين مسعودى در كتاب بسيار ذى قيمت(
التنّبية و الاشراف) چنين مىنويسد:
فى شهر ربيع الاوّل توفى ابراهيم بن رسول اللّه6 و كان من
مولده الى وفاته سنة و عشرة اشهر و عشرة ايّام و كسفت الشّمس يومئذ، فقال قوم انّما
كسفت لموته، فصلّى رسول اللّه6 صلاة الكسوف ثمّ قال: ايّها النّاس انّ الشّمس و
القمر آيتان من آيات اللّه عزّ و جلّ لا يكسفان لموت احد و لا لحياته فإذا رأيتم
ذلك فافزعوا الى اللّه.
يعنى در ماه ربيع الاوّل ابراهيم فرزند پيامبر6 كه يك سال
و دو ماه و ده روز عمر داشت وفات كرد در آن روز خورشيد گرفتگى روى داد مردم گفتند
اين رويداد در اثر فوت فرزند پيغمبر6 است همينكه پيامبر6 چنان سخنانى شنيد
پس از اقامه نماز آيات برخاست و چنين گفت:
اى مردم خورشيد و ماه دو آيه از آيات خداى عزّ و جلّ هستند و
براى فوت كسى خورشيد گرفتگى پيش نمىآيد، هر گاه چنين حوادثى ديديد بسوى خدا روى
آوريد.
به راستى كه اگر نبود نشانهاى بر صحّت پيامبرى و عظمت و شكوه
مقام پيامبر اسلام، اين حادثه و سخن پيامبر با مقايسه و روش و سخنان صاحبان مكاتب
ديگر همين يك حديث كافى بود كه جهانيان سر تسليم در پيشگاه مقام نبوّتش بگذارند،
آخر مگر نه اين است كه مكتبهاى غير الهى بويژه مكتب مادّى و ماترياليسم كه در
زمان ما مسائلى پيش آورده در سرلوحه فلسفه و عمل آنها نوشته است:
« براى رسيدن به هدف هر وسيله مجاز است و هدف وسيله را توجيه
مىكند.» آيا اين سخن همين نيست كه در دنياى شرق و غرب مادى عمل مىشود؟ و براى
رسيدن بثروت و قدرت به اعمال عوامفريبانه و به هر دما گوژى دست مىزنند يعنى دستور
مىدهند روشهاى نامشروع را بكار ببريد و حقيقت را پنهان سازيد( سند شماره 8 ذيل
كتاب جهان در قرن بيستم ص 222) حالا بايد در نظر داشت كه اگر پيامبر6 از جانب
خداى مبعوث نبود و باندازه ذرّهاى سياستهاى دنيا پرستانه و عوامفريبانه پيشروان
مكاتب در وجودش و در كارش بود از اين حادثه خورشيد. گرفتگى و فوت فرزندش چگونه
برداشت مىكرد در حاليكه مردم هم همان عقيده و باور را داشتند امّا او مردم را بيش
از پيش بآيات خدا توجّه مىدهد و اين نيست مگر اينكه بگوئيم وجود او، عمل او،
انديشه او و سراسر حيات او، لحظه لحظه آياتى از شكوه و قدرت آفريدگار است و بس.