responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 602

نقل شده.

بئر مَخْسُوفَة- وقتى است كه آب چاه كم يا تمام مى‌شود كه باز از همان ماه گرفتگى و خسوف است.

(چون دهانه چاه و چشم هر دو همچون دايره ماه حلقوى و مدّور است).

و چون از ماه گرفتگى تصوّر سستى و ضعيفى مى‌شود لذا- خسف- را بصورت استعاره ذلّت و خوارى تعبير مى‌كنند. و مى‌گويند- تحمّل فلان‌ خَسْفاً يعنى او سستى و خوارى را تحمّل كرد و پذيرفت.

خسأ

: خَسَأْتُ‌ الكلبَ فَخَسَأَ- يعنى سگ را با خوارى زدم و راندم.

اين فعل در وقتى بكار مى‌رود كه بسگ بگوئى- اخسأ- (به فارسى چخ- و منظور راندن اوست).

خداى تعالى در وصف كفّار در دوزخ مى‌كند: (اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ‌- 108/ مؤمنون).

(همانطوريكه كفّار در دنيا ديگران را با توهين و زجر مى‌رانند و از همه چيز محروم مى‌كنند لذا در قيامت بچنان راندنى عينا جزا داده مى‌شود).

و آيه‌ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ‌- 166/ اعراف) و عبارت و خَسَأَ البصرُ- يعنى چشمش از خوارى بسته شد.

و آيه‌ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ- 4/ الملك) يعنى دور و نااميد شد.

خشب‌

: خداى تعالى گويد: كَأَنَّهُمْ‌ خُشُبٌ‌ مُسَنَّدَةٌ- 4/ منافقون) اين تشبيه، بخاطر ناچيزى و پريشانى آنها است كه سودى و فايده‌اى جز زيان براى سايرين ندارند.

خُشُب‌ جمع- خَشْب‌- است و از اين واژه عبارات زير:

خَشَبْتُ‌ السّيف- يعنى شمشير را صيقل دادم، ساخته شده چون با نوعى چوب شمشيرها را زنگ زدائى و صيقل مى‌داند و آن چوب را هم مصقل- يا

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 602
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست