خاصان و ويژهگان انسان نيز كسانى هستند كه با نوعى از جوانمردى و
بخشش و كرامت بانسان وابسته مىشوند.
خَاصَّة ضد عامّه است: خداى تعالى گويد: وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ
خَاصَّةً- 25/ انفال) يعنى: بكله آن فتنه عموميت و فراگيرى خواهد داشت و عموم
شما را در بر مىگيرد.
فعل آن- خَصَّهُ
بكذا و يَخُصُّهُ و
اخْتَصَّهُ يَخْتَصُّهُ است، خداى تعالى فرمايد:
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ-
105/ بقره).
خَصَاصُ البيت: شكاف و سوراخهاى خانه.
خَصَاصَة- يعنى فقر و تنگدستى كه تعبيرى است از
همان شكاف و روزنه خانه و سوراخهاى غربال كه بسته و مسدود نشده باشد و نيز به يارى
و دوستى بىخللى كه يافت نمىشود تعبير شده است.
يعنى: (با اينكه خويشتن بچيزهائى نياز دارند ديگران را بر خويش مقدّم
دارند).
بجاى- خصاصة- در آيه ممكن است- خصاص- بگويى باز در يك معنى است.
الْخُصُ- خانه و اتاقى كه از نى يا شاخه درخت
ساخته مىشود زيرا چنان اتاقى و خانهاى داراى (خصاصه) يعنى سوراخ و منفذ است.
خصف
: خداى تعالى گويد: وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما- 22/ اعراف) (مربوط به داستان آدم است كه پس از آگاهى از برهنگى
خويش برگهاى درختان را براى پوشش بر خود نهادند).
خَصَفَة- سبد و زنبيل كه از برگ خرما بافته شده
و از اين واژه است.
و نيز- خَصَفَة-
جامه ضخيم و پشمى، جمعش- خَصَف، خَصَفْتُ النعّل بِالْمِخْصَفِ- ميخ را با چكش به كفشم
كوبيدم.