يعنى (عيبم را خواستى به شاديم انجاميد و بتحقيق انسان از آنجا كه
مىداند و نمىفهمد نيكى مىكند).
1- خلاصه اينكه اگر كسى چيزى يا كارى را خواست انجام دهد و كار ديگر
از او سر زد و اتّفاق افتاد مىگويند: أَخْطَأَ (خطا و اشتباه كرد و غلط از آب در آمد).
2- اگر همانطور كه خواسته بود و اراده كرده بود واقع شد مىگويند:
أصاب- يعنى خوب كرد و بنتيجه خوبى رسيد.
3- امّا اگر كسى كار خوبى را درست و خوب انجام نداد مىگويند: أصاب الْخَطَأَ (بخطا و اشتباه رسيد).
4- و هر گاه كارى را اراده كرد كه خوب انجام دهد ولى درست انجام نداد
و ندانست كه خطا كرده مىگويند:
أَخْطَأَ الصّواب (در خوبى و نيكى خطا كرد).
امّا عبارات- أصاب الخطأ- و- أخطا الخطأ- چنانكه مىبينى الفاظى
مشتركند و در ميان معانى گوناگون بيكديگر دور و نزديكند.
كسى كه قصد حقيقت جويى و پژوهشگرى در اين امور را دارد بايستى بيشتر
در آنها دقّت كند و بينديشد.
خداى تعالى گويد: وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ- 81/ بقره) خطاها و
اشتباهاتش او را احاطه كرده).
واژههاى- خَطِيئَة و
سيّئة- بيكديگر نزديكند ولى- خطيئة و سيّئة- بيكديگر نزديكند ولى- خطيئة- بيشتر در
جايى گفته مىشود كه خاطى يا انجام دهنده كار خطا مقصودش و هدفش كار خطا نبوده
بلكه قصد و اراده او در انجام كار سببى براى بوجود آمدن كار خطا از سوى او شده است
مثل كسيكه شكارى را هدف قرار مىدهد و تيرش بانسان مىخورد يا مسكرى كه مى خورده و
جنايتى در حال مستى انجام مىدهد.