خَلَّة-
اختلال خاصّ روانى است كه يا براى تمايل شديد بچيزى يا نياز سخت بآن چيز عارض نفس
انسان مىشود و لذا- خَلَّة- را
به حاجت و نياز و خوى و عادت تفسير كردهاند.
خُلَّة- يعنى محبّت و دوستى يا از اينجهت كه آن
حالت در جان نفوذ مىكند و يا از اينكه در جان آدمى قرار مىگيرد و باقى مىماند و
يا اينكه همچون تيرى كه بهدف مىرسد، دوستى هم بجان مىرسد و در آن اثر مىگذارد و
يا اينكه در اثر نياز شديدى كه با آن هست خلّة ناميده شده مىگويند:
خَالَلْتُهُ مُخَالَّةً و خِلَالًا- كه اسم آن- خَلِيل- است.
خداى تعالى گويد: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ
إِبْراهِيمَ خَلِيلًا- 125/ نساء) گفتهاند ناميدن حضرت
ابراهيم (ع) به- خَلِيل- براى اين است كه در تمام حالات توجه و
نيازش بخدا بود، و در اين معنى است كه بخدا مىگويد:
إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ- 24/ قصص) (بهر چه كه از خير بر من دهى و نازل كنى يا فرو فرستى
نيازمندم).
و باز در اين معنى گفته شده:
اللّهمّ أغننى بالافتقار إليك و لا تفقرنى بالاستغناء عنك.
يعنى: (الهى مرا پيوسته بخودت نيازمند گردان و از خودت بينيازم
مگردان).
و گفتهاند بلكه واژه- خَلِيل- در باره حضرت ابراهيم از- خُلَّة- است كه بكار بردن آن مثل بكار بردن محبّت و دوستى در اوست.
ابو القاسم بلخى[1] گفته است-
خليل- از- خلّة- است نه از خلّة- كسى
[1] عبد اللّه بن احمد كعبى معروف به ابو القاسم بلخى معتزلى
خراسانى دانشمند مشهورى است كه با ابو الحسن بن ابى عمرو خياط از سران معروف
معتزله بغدادند، بلخى رئيس طايفه كعبيه است بگفته قاضى ابن خلكان سخنانى در توحيد
و صفات خدا دارد و در علم كلام صاحب نظر است.
اسماعيل پاشاى بغدادى در كتاب هدّية العارفين و اسماء
المؤلفين و آثار المصنفّين- كتابهاى زيادى را ببلخى نسبت مىدهد از آن جمله كتاب
ادب الجدل- اوايل الادلة فى اصول الدّين- تفسير القرآن، التّهذيب فى الجدل- كتاب
الاسماء و الاحكام- كتاب الامامة- مفاخر خراسان، و مقالات ديگر. در سال 317 هجرى
برحمت ايزدى پيوسته است.
( هدية العارفين 1/ 444- الملل و النّحل 1/ 76- وفيات الاعيان
2/ 248- اعلام زركلى 2/ 544).