(بىغش بودن خمر رد شدن از دهان بند و پارچه
صافى است.
خداى تعالى گويد: وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ
هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا- 139/ انعام).
واژههاى. خَالِص و خَالِصَة- مثل وزن- داهية و راوية
يعنى: (مصيبت بزرگ و توشهدان) است.
خداى تعالى گويد: فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا
مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا- 80/ يوسف).
يعنى از غير خويش منفرد و جدا بودند و كفّاره گرفتند.
و در آيات وَ نَحْنُ لَهُ
مُخْلِصُونَ- 139/ بقره).
و إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ- 24/ يوسف).
پس در آيه اخير اخلاص و پاك دلى مسلمين پاكى اعتقاد آنها از عقايد
باطله است، يعنى آنچه را كه يهود از تشبيه و نصارى از تثليث مىگفتند، و
مىخواندند (يهود خدا را بچيزى همانند كردند و نصارى خدا را سه دانستند) و مسلمين
از اينگونه عقايد باطله تبرى و بيزارى جستند.
خداى تعالى گويد: مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ- 29/ اعراف) و لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ
قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ- 37/ مائده) و آيه أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ- 146/ نساء) كه اشاره بهمان معنى است كه گفته شد.
پس حقيقت معنى- إخلاص در پرستش، تبرى و دورى از هر چيزى غير خداى
تعالى است.
خلط
: الْخَلْط- يعنى جمع و فراهم آمدن
ميان اجزاء دو چيز و سپس بجمع ميان دو مايع يا دو جامد يا يكى از آن دو با ديگرى
مثل آميختن مايع و جامد تعميم يافته است. واژه
خَلْط- اعمّ از واژه- مزج- است مىگويند:
اخْتَلَطَ الشّيء).
خداى تعالى گويد: فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ
الْأَرْضِ- 24/ يونس).