(اشاره به تبار بنى اسرائيل است كه بعد از
قشر اوّل جانشين آنها شدند و تورات را از گذشتگان ميراث بردند امّا دنيا دوستى را
شيوه خود كردند).
در اصطلاح مىگويند: سكت ألفا و نطق
خَلْفاً[1] يعنى از هزار سخن سكوت كرد و چيزى ناروا اداء كرد، و دربار هر كسى
هم كه كلامش و سخنش تباه و فاسد است يا روحى تبهكار و فاسد دارد بكار مىرود.
تَخَلَّفَ فلان فلانا- بكسى گفته
مىشود كه از ديگرى عقب بيفتد، و پشت سر ديگرى بيايد و هر گاه جانشين او بشود
مصدرش- خِلَافَة- است با كسره حرف (خ) و خَلَفَ خَلَافَةً با فتحه حرف (خ) يعنى فاسد
شد كه اسم فاعلش- خَالِف- است يعنى پست و احمق، پستى و زشتى هم
به خلف تعبير شده است مثل آيه فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ
خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ- 59/ مريم).
خَلَف- هم به كسى كه جاى ديگرى قرار مىگيرد و
راه و روش او را سد مىكند اطلاق مىشود.
يعنى: (او كسى است كه با ايجاد نظامى در آفرينش از روى حكمت و نظام
هستى شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد).
در اصطلاح مىگويند: أمرهم خِلْفَةٌ- يعنى كارشان پى در پى و منظّم است.
[1] ابن سكيت ; از قول ابن اعرابى نقل مىكند كه- خلف-
هر سخن ناروا و زشتى است و بهر كار ناپسند ديگر نيز اطلاق مىشود چنانكه مردى
اعرابى با خويشانش بود صدائى و بادى از اندرونش برخاست و شرمنده شد ناچار به شكمش
و پشتش اشاره كرد و گفت:
انّها خلف نطقت خلفا- يا- سكت الفا و نطق خلفا: گناه از من
نيست و لذا مىگويند: هزار بار ساكت بود و يكبار به خطا صدا داد.