مجعولات آب و جاروب مىكند تا بقيّه عمر به
گوشهاى نشيند و دامن صحبت فراهم چيند.
و آنگاه كتابهائى با محتواى متناقض مىنويسد و خود را نخست گمراه، و
سپس راه يافته معرّفى مىكند[1] باب علم را
مسدود و دريچههاى سخنان و اخبار تحقيق نشده را به روى خود و ديگران مىگشايد.
ابو حامدها در تاريخ ابتداء به عللى روشى را انتخاب مىكنند و سپس
براى اثبات آن روش از هر قيل و قال و منقول و مجعولى يا ثبت شدهاى يارى مىجويند،
گوئى نمىدانند از زمان حيات پيامبر 6 منقولات و اخبار به نام دين و غير دين و
مسموعاتى كم و زياد رواج مىيافت و دوستان و دشمنان در اشاعه آنها سهيم بودند.
و قرآن در آيه 6/ لقمان چهره و كردار گروهى از مردم را كه چنان سخن
رواج مىدهند اينطور ترسيم نموده كه:
«عدّهاى از مردم هستند كه براى گمراه نمودن و انحراف ديگران از راه
خدا به بازيچه گرفتن آيات قرآن سخنان بيهوده پخش و كسب مىكنند يا اخبارى كه به
غنا و لهو و لعب و هزل مىكشاند مىفروشند و مىخرند و منتشر مىكنند تا حقّ را
بباطل بگردانند و تبديل كنند و مردم را از تدبّر و تعقّل در قرآن باز دارند».
چهره چنان كسان بعد از ترسيم كتاب و قرآن و نشان دادن چهره هدايت
شدگان و محسنين است.
[1] گهگاه چنين روشهائى كبكوار كه براى تشبّه به غزالىها راه
رفتن خود را نيز فراموش كردهاند ديده مىشود، بعضى پنداشتهاند اوّل خود را عالم
سپس فيلسوف و بعد صوفى و عارف معرّفى كنند تا مدارج كمال را طىّ كرده باشند، زهى
درماندگى فكرى و شخصيّتى كه چنين توهّماتى آنها را كبك گونه مىسازد و از راه
پيامبر6 و امامان( ع) و عالمان آنها را به غرور شيطانى سوق مىدهد.