و نيز گفتهاند: لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ
اللَّهِ- 30/ روم) در حكم نهى است باين معنى كه آفرينش خداى را تغيير ندهيد.
و آيه وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ
رَبُّكُمْ- 166/ شعراء) كنايه از وسيله تمتّع در همسران است.
و هر جا كه واژه- خَلْق- در توصيف سخن و كلام بكار رفته است مقصود دروغ گفتن است.
و بر اين اساس آيه إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ-
137/ شعراء).
و آيه ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ
الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ[1]- 7/ ص) واژه- خَلْق- در معناى- مخلوق- يعنى موجود و آفريده هم بكار مىرود.
خَلْق و
خُلْق- در اصل يكى است مثل- شرب و شرب- و- صرم و صرم (قطع كردن و بريدن)
ولى كلمه- خلق- مخصوص اشكال و اجسام و صورتهائى است كه با حواس درك مىشود و خلق
ويژه قوا و سجايائى است كه با فطرت و ديد دل درك مىشود.
خداى تعالى گويد: وَ إِنَّكَ لَعَلى
خُلُقٍ عَظِيمٍ- 4/ قلم) و إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ
الْأَوَّلِينَ- 137/ شعراء) كه خَلْقُ الْأَوَّلِينَ نيز خوانده شده، و خَلَاق- هم فضائل و بهرههائى است كه انسان با
اخلاقش كسب مىكند.
[1] آيه فوق سخن قوم عاد است كه به پيامبرشان مىگفتند كارهاى ما
عادات گذشتگان است ما
كُنَّا مُعَذِّبِينَ- 15/
اسراء) ما معذّب نخواهيم شد سپس خداوند خبر از عذابشان مىدهد و در سوره احقاف آيه
11 قول كفّار را چنين نقل مىكند همينكه بهدايت و رستگارى روى نمىآوردند
مىگفتند هذا إِفْكٌ
قَدِيمٌ- 11/ احقاف)
اينگونه انديشهها و اطلاق
خُلُقُ الْأَوَّلِينَ- 137/
شعراء) و إِفْكٌ
قَدِيمٌ- 11/ احقاف)
شيوه هميشگى كفّار است و هرگز نبايد بتصوّر و انديشه مسلمين خطور كند چنانكه
متأسّفانه در گذشته دور اين پندارها گريبانگير افكار دانشمندان بوده است كه وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ
فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ- 11/ احقاف) و اين عبارات كه سخن كفّار است عينا همين اصطلاحات و
واژههايى است كه دشمنان اسلام بمسلمين بپا خاسته امروز با نام ارتجاع و بنيادگرا
به دشمنى و تهمت بر خاستهاند و همان كلمات گذشته كفّار به پيامبران( ع) و مؤمنين
را امروز هم اينان به مسلمانان انقلابى جهان نسبت مىدهند.