responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 638

مى‌شود).

خَلَاء- گياهيكه در جائى مانده تا خشك شود.

خَلَيْتُ‌ الدّابّة- موى حيوان را چيدم.

سيف‌ يَخْتَلِي‌- بصورت استعاره يعنى شمشيرى كه هميشه مى‌برد و به هر چيزى مى‌خورد ريز ريز مى‌كند.

خمد

: خداى تعالى گويد: جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ‌- 15/ انبياء) كنايه از مرگشان است.

چنانكه گويند: خَمَدَتِ‌ النّار خُمُوداً- شعله آتش فرو نشست، بطور استعاره مى‌گويند خَمَدَتِ‌ الحمىّ- تبش قطع شد.

خداى تعالى گويد: فَإِذا هُمْ‌ خامِدُونَ‌- 29/ يس) ناگهان خاموش و بى‌جان شوند.

خمر

: اصل پوشاندن چيزى است، و به هر چيزى كه با آن و بوسيله آن پوشانده مى‌شود- خِمَار- گويند، ولى‌ خِمَار در سخنان معمولى اسمى است براى روپوشى كه زنان سر خود را با آن مى‌پوشانند جمع آن‌ خُمُر- است. خداى تعالى گويد: وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُيُوبِهِنَ‌- 31/ نور).

يعنى: (روپوش خويش بايستى بر طرفين شانه‌ها و گريبان خويش قرار دهند).

اخْتَمَرَتِ‌ المرأة و تَخَمَّرَتْ‌- آن زن سر خويش مستور داشت و پوشاند.

روايت شده است كه:

«خَمِّرُوا آنيتكم».

يعنى: (سر ظروف خوراكتان را بپوشانيد كه دستورى است بهداشتى و سودمند).

أَخْمَرْتُ‌ العجين- خمير در آن گذاشتم تا تخمير شود.

خَمِيرَة- چيزى است كه قبلا تخمير شده است.

دخل في‌ خِمَارِ النّاس- در ازدحام و جمع مردم داخل شد.

ناميدن- خَمْر- به نوشيدنى كه سكرآور است براى اينستكه در مركز و

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 638
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست